unpin

/ənˈpɪn//ˈʌnˈpɪn/

سنجاق یا سوزن چیزی را در آوردن، باز کردن، می  یا سنجاق را در اوردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: unpins, unpinning, unpinned
(1) تعریف: to remove a pin or pins from, esp. to unfasten in this manner.

(2) تعریف: to free from pinning pressure.

- The wrecker lifted the car to unpin the man's legs.
[ترجمه گوگل] خرابکار ماشین را بلند کرد تا سنجاق پاهای مرد را باز کند
[ترجمه ترگمان] جرثقیل ماشین را بالا برد تا پاهای مرد را باز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Jay unpinned the batik, unscrewed the lock and pushed the window up.
[ترجمه گوگل]جی سنجاق باتیک را باز کرد، قفل را باز کرد و پنجره را به سمت بالا هل داد
[ترجمه ترگمان]جی باز batik را باز کرد، قفل را باز کرد و پنجره را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Unlaced, unzipped, unpinned, unclipped, unrolled, unsaid, undone, she thought, and smiled to herself.
[ترجمه گوگل]او فکر کرد، زیپ را باز کرد، سنجاق را باز کرد، گیره را باز نکرد، باز کرد، ناگفته، باز کرد و با خودش لبخند زد
[ترجمه ترگمان]باز هم باز شد، باز شد، باز شد، باز شد، باز شد، باز شد، باز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Swiftly they remove their hats, unpin their shawls, and . . . whap, whap, whap!
[ترجمه گوگل]به سرعت کلاه هایشان را برمی دارند، سنجاق شال هایشان را باز می کنند و وای، وای، وای!
[ترجمه ترگمان]به سرعت کلاه های خود را بیرون می آورند و shawls و whap و whap را از هم جدا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I reached up to unpin it.
[ترجمه گوگل]دست بردم تا سنجاقش را باز کنم
[ترجمه ترگمان]دستم را دراز کردم تا آن را باز کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The conventional artist would now unpin the drawing from his board, take it into the hall and spray it with fixative, then roll it up and put it in a mailing tube.
[ترجمه گوگل]هنرمند معمولی حالا سنجاق نقاشی را از تخته‌اش باز می‌کرد، آن را به داخل سالن می‌برد و با فیکساتور اسپری می‌کرد، سپس آن را می‌پیچید و در یک لوله پستی قرار می‌داد
[ترجمه ترگمان]هنرمند مرسوم حاضر است نقاشی را از روی تخته سیاه بیرون بکشد، آن را به داخل تالار ببرد و با fixative اسپری کند، بعد آن را لوله کند و در لوله پستی قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Desdemona. No, unpin me here. This Lodovico is a proper man.
[ترجمه گوگل]دزدمونا نه، پین من را اینجا بردارید این لودوویکو یک مرد مناسب است
[ترجمه ترگمان]دزد مونا نه، منو ببخش ین این \"Lodovico\" مرد خوبیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If you want the change to affect the icon on the taskbar, you'll need to unpin and repin it to the taskbar so that the new shortcut takes affect.
[ترجمه گوگل]اگر می‌خواهید این تغییر روی نماد نوار وظیفه تأثیر بگذارد، باید پین آن را بردارید و دوباره به نوار وظیفه پین ​​کنید تا میانبر جدید تأثیر بگذارد
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید این تغییر بر روی آیکون on تاثیر بگذارد، باید آن را به the unpin و آن را به the وصل کنید تا میان بر جدید تاثیری داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• take pins out of, separate by removing pins

پیشنهاد کاربران

بپرس