unkempt

/ənˈkempt//ˌʌnˈkempt/

معنی: ناهنجار، خشن، ژولیده، ناسترده، شانه نکرده
معانی دیگر: کثیف، چرکین، نامرتب، در هم ریخته، (مو) وز کرده، کرک، گوریده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: unkemptly (adv.), unkemptness (n.)
(1) تعریف: not combed; poorly groomed.
مترادف: disheveled, mussed, rumpled, tousled
متضاد: kempt, well-groomed
مشابه: blowzy, disarrayed, grubby, seedy, shabby, shaggy, slovenly, uncombed

- He'd had no time to comb his hair or tuck in his shirt, and he was looking rather unkempt.
[ترجمه گوگل] او وقت نداشت موهایش را شانه کند یا پیراهنش را بپوشاند، و ظاهراً نامرتب به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان] هنوز فرصت نکرده بود موهایش را شانه کند یا در پیراهنش مرتب کند، و او نسبتا ژولیده به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: not tidy; disheveled.
مترادف: disheveled, messy, untidy
متضاد: tidy
مشابه: bedraggled, disordered, disorderly, grubby, messy, neglected, ragged, scruffy, sloppy

- He apologized for his unkempt apartment.
[ترجمه گوگل] او برای آپارتمان نامرتب خود عذرخواهی کرد
[ترجمه ترگمان] به خاطر آپارتمان ژولیده او عذرخواهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an unkempt house
خانه ی درهم ریخته

2. The children were unwashed and unkempt.
[ترجمه گوگل]بچه ها شسته نشده و نامرتب بودند
[ترجمه ترگمان]بچه ها unwashed و ژولیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He had long unkempt hair and a stubbly chin.
[ترجمه گوگل]موهای بلند و نامرتب داشت و چانه‌ای خمیده داشت
[ترجمه ترگمان]موهای بلند و ژولیده داشت و چانه اش پر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The old man was shabby and unkempt.
[ترجمه گوگل]پیرمرد کهنه و نامرتب بود
[ترجمه ترگمان]پیرمرد ژنده پوش و ژولیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His hair was unkempt and filthy.
[ترجمه گوگل]موهایش نامرتب و کثیف بود
[ترجمه ترگمان]موهایش ژولیده و ژولیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He had an unkempt appearance.
[ترجمه گوگل]او ظاهری نامرتب داشت
[ترجمه ترگمان]ظاهر آشفته و ژولیده داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the open doorway stood an unkempt though not unattractive young man who was dark of hair and eye.
[ترجمه گوگل]در در باز، مرد جوانی ژولیده، اما نه غیرجذاب، ایستاده بود که مو و چشم تیره بود
[ترجمه ترگمان]در آستانه در، مردی ژولیده و ژولیده ایستاده بود، هر چند مرد جوان جذابی نبود که موی سر و چشمش تیره و تار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She looked quite ragged and unkempt.
[ترجمه گوگل]او کاملا ژنده پوش و نامرتب به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]کاملا ژولیده و ژولیده به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Did her unkempt condition preclude making a quest out of her?
[ترجمه گوگل]آیا وضعیت نامرتب او مانع از تلاش برای خارج شدن از او می شد؟
[ترجمه ترگمان]آیا وضع آشفته او برای این که او را از او بیرون بکشد، نداشت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One of the men was unkempt with a thick brown moustache.
[ترجمه گوگل]یکی از مردها سبیل قهوه ای ضخیم داشت
[ترجمه ترگمان]یکی از افراد ژولیده با سبیل پرپشت قهوه ای ژولیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. An unkempt coat will provide a refuge for parasites, and if soiled with faecal matter is likely to attract flies.
[ترجمه گوگل]پوشش نامرتب پناهگاهی برای انگل ها خواهد بود و اگر با مواد مدفوع آلوده شود، مگس ها را جذب می کند
[ترجمه ترگمان]یک پوشش نامرتب باعث پناهگاهی برای انگل ها خواهد شد و اگر آلوده به مواد faecal باشد، به احتمال زیاد مگس ها را جذب خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Now some of them look unkempt, neglected, despite the fine new houses and gardens which are springing up.
[ترجمه گوگل]اکنون برخی از آنها با وجود خانه‌ها و باغ‌های جدید و زیبا که در حال ظهور هستند، نامرتب، نادیده گرفته شده‌اند
[ترجمه ترگمان]حالا بعضی از آن ها ژولیده و ژولیده به نظر می رسند، با وجود خانه های تازه و باغ های زیبا که از جا می پرند، نادیده گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One unkempt mound bore a glass with a Harp Lager insignia, filled with greenish water.
[ترجمه گوگل]یک تپه نامرتب لیوانی با نشان هارپ لاگر داشت که پر از آب مایل به سبز بود
[ترجمه ترگمان]یک پشته ژولیده، یک لیوان بزرگ، با یک بطری چنگ پر دار، که پر از آب سبز رنگ بود، داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Hoskins beard was tangled and unkempt.
[ترجمه گوگل]ریش هاسکینز درهم و نامرتب بود
[ترجمه ترگمان]ریش Hoskins درهم و ژولیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Every last bit of unkempt hedge in our front garden was taking the same attitude it had always taken.
[ترجمه گوگل]آخرین ذره پرچین نامرتب در باغ جلوی ما همان نگرش را داشت که همیشه داشت
[ترجمه ترگمان]آخرین تکه پرچین نامرتب در باغ ما همان شکلی بود که همیشه گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ناهنجار (صفت)
abnormal, malformed, raucous, dissonant, rough, maladaptive, abnormous, coarse, incult, maladroit, backhand, lumpy, unkempt, scruffy, cacophonous, gruff, incondite, inelegant, uncouth, surly

خشن (صفت)
raucous, rough, harsh, coarse, randy, rude, sore, tough, high, brutish, brute, wooden, blatant, stark, impolite, bearish, churlish, caddish, unkempt, blowsy, blowzy, boorish, indelicate, ragged, brusque, stocky, gruff, hoarse, plebeian, offish, crusty, scabrous, woolly, ungracious, iron-bound, rough-and-ready, rowdy, scraggy, truculent, unmannered

ژولیده (صفت)
confused, dazed, bewildered, embarrassed, bemused, unkempt, disheveled, scruffy, tangled, slovenly, shaggy, entangled, sloven, uncouth, tangly

ناسترده (صفت)
unkempt, scruffy, uncouth

شانه نکرده (صفت)
unkempt

انگلیسی به انگلیسی

• disheveled, tousled, uncombed, untidy, slovenly
something that is unkempt is untidy and not looked after carefully.

پیشنهاد کاربران

Unkempt hair : موی بهم ریخته و نامرتب
Trimmed hair : کوتاه و مرتب
ژولیده
Disheveled
Tousled
Knotted hair
ژولیده پولیده، نامرتب، به هم ریخته، بی نظم و ترتیب، پریشان ( kempt= neat; old fashioned )
Untidy, messy, rumpled rough, disorderly, sloppy appearance careless, unsystematic, unpolished
Your unkempt hair when you roll out of bed in the morning

بپرس