unjust

/ənˈdʒəst//ʌnˈdʒʌst/

معنی: ستمگر، نا صحیح، ظالم، ستمکار، ناروا، غیر منصفانه، غیر عادلانه، بی انصاف، بی عدالت
معانی دیگر: بی انصافانه، ستمگرانه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: unjustly (adv.), unjustness (n.)
• : تعریف: contrary to the principles of fairness or justice.
متضاد: fair, just, right
مشابه: raw, shameful, wrong

- Minorities suffered unjust treatment by the government.
[ترجمه گوگل] اقلیت ها از رفتار ناعادلانه دولت متحمل شدند
[ترجمه ترگمان] اقلیت ها توسط دولت تحت درمان ناعادلانه قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He claimed that he was innocent and that his sentence was unjust.
[ترجمه گوگل] او مدعی شد که بی گناه است و حکمش ناعادلانه است
[ترجمه ترگمان] او ادعا می کرد که بی گناه است و این جمله عادلانه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. unjust accusations
اتهامات ناروا

2. he did avouch those unjust actions
به درستی که او به آن اعمال غیرمنصفانه اعتراف کرد.

3. they have been held down, by harsh and unjust laws
قوانین سخت و غیرعادلانه آنها را پست و زبون نگهداشته است.

4. Punishment is justice for the unjust.
[ترجمه گوگل]جزا، عدالت برای ظالمان است
[ترجمه ترگمان]مجازات، عدالت عدالت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is unjust that a privileged few should continue to accumulate wealth.
[ترجمه گوگل]این ناعادلانه است که افراد معدودی از ممتاز به انباشت ثروت ادامه دهند
[ترجمه ترگمان]ناعادلانه است که تعداد افراد ممتاز باید به جمع کردن ثروت ادامه دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The attack on Charles was deeply unjust.
[ترجمه گوگل]حمله به چارلز عمیقا ناعادلانه بود
[ترجمه ترگمان]حمله به چارلز خیلی ناعادلانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Prefer loss to unjust gain.
[ترجمه گوگل]ضرر را به سود ناعادلانه ترجیح دهید
[ترجمه ترگمان]چه چیزی رو از دست میدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was unjust of them not to hear my side.
[ترجمه گوگل]این ناعادلانه بود که حرف من را نشنیدند
[ترجمه ترگمان]این انصاف نبود که جانب من را بشنوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. How odd life was, how unfathomable, how profoundly unjust.
[ترجمه گوگل]زندگی چقدر عجیب بود، چقدر غیرقابل درک بود، چقدر عمیقا ناعادلانه بود
[ترجمه ترگمان]چه زندگی عجیبی بود، چه غیرقابل ادراک است، چقدر بی انصاف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They regained their freedom after ten years of unjust imprisonment.
[ترجمه گوگل]آنها پس از ده سال زندان ناعادلانه آزادی خود را بازیافتند
[ترجمه ترگمان]پس از ده سال زندان ناعادلانه، آزادی خود را دوباره به دست آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Finally they rose against the unjust treatment.
[ترجمه گوگل]سرانجام آنها علیه رفتار ناعادلانه قیام کردند
[ترجمه ترگمان]بالاخره آن ها در مقابل رفتار ناعادلانه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The unjust peace agreement set the scene for another war.
[ترجمه گوگل]توافقنامه صلح ناعادلانه زمینه را برای جنگ دیگری فراهم کرد
[ترجمه ترگمان]پیمان صلح ناعادلانه صحنه جنگ دیگری را برپا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. An unjust war is foredoomed to failure.
[ترجمه گوگل]یک جنگ ناعادلانه محکوم به شکست است
[ترجمه ترگمان]یک جنگ ناعادلانه، محکوم به شکست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is unjust and unlawful to discriminate against people of other races.
[ترجمه گوگل]تبعیض علیه افراد نژادهای دیگر ناعادلانه و غیرقانونی است
[ترجمه ترگمان]غیر منصفانه و غیر قانونی است که در مقابل مردم نژاده ای دیگر تبعیض قائل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He spent 25 years campaigning against racist and unjust immigration laws.
[ترجمه گوگل]او 25 سال را صرف مبارزه علیه قوانین نژادپرستانه و ناعادلانه مهاجرت کرد
[ترجمه ترگمان]او ۲۵ سال را صرف مبارزه با قوانین مهاجرت ظالمانه و ناعادلانه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ستمگر (صفت)
atrocious, cruel, oppressive, unjust, tyrannous, pitiless, flagitious, dispiteous

ناصحیح (صفت)
bad, wrong, incorrect, unsound, unjust, wrongful, peccant

ظالم (صفت)
wroth, grim, cruel, oppressive, unjust, ruthless, remorseless, unsparing

ستمکار (صفت)
cruel, oppressive, unjust

ناروا (صفت)
illegitimate, undue, unjust, inadmissible, impermissible, inadvisable, trumped-up

غیر منصفانه (صفت)
unjust, unfair, partial, inequitable

غیر عادلانه (صفت)
unjust, unfair, unrighteous

بی انصاف (صفت)
unjust, unfair

بی عدالت (صفت)
unjust

تخصصی

[حقوق] ظالمانه، غیر عادلانه، عدوانی، ناحق، ناروا

انگلیسی به انگلیسی

• inequitable, unfair, wrongful, undue
an unjust action, system, or law is morally wrong because it treats a person or group badly in a way that they do not deserve.

پیشنهاد کاربران

در متون سیاسی به معنای ناعادلانه است.
نابجا
ناعادلانه
[حقوق]
غیر موجه ( بدون توجیه و دلیل قانونی )
مثال : unjust dismissal
اخراج غیر موجه
ناسِزا ، نادادگر ، نادادگرانه
Do not confuse the love in your heart, the pulse of which is the pulse of the excitement of your love, with your absurd unjust moods
عشق درون قلب من که ضربانش رو نبض هیجان عشق تو هست رو با بدخلقی های نا عادلانه پوچ خود در گیر نکنید
گاهی اوقات تنها منطق موثر نیست
نا عادلانه
غیر عادلانه
غیرمنصفانه

بپرس