unenforceable

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of enforceable.

جمله های نمونه

1. A gratuitous promise, pure and simple, remains unenforceable unless given under seal.
[ترجمه M.Honarmand] غیرقابل اجراء ( به واسطه وجود موانع جدی )
|
[ترجمه گوگل]وعده بلاعوض، خالص و ساده، غیرقابل اجرا می ماند مگر اینکه تحت مهر و موم قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]یک وعده مجانی، خالص و ساده، در صورتی که تحت مهر نباشد، قابل اجرا باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If so, is the excision of the unenforceable part capable of being achieved without other addition or modification?
[ترجمه گوگل]اگر چنین است، آیا برداشتن قسمت غیرقابل اجرا بدون افزودن یا اصلاح دیگر قابل انجام است؟
[ترجمه ترگمان]اگر این مساله به گونه ای باشد که بخش بی طرف قادر به دستیابی به اضافه یا اصلاح دیگر باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Participating mortgages, formerly thought to be unenforceable, can now be used.
[ترجمه گوگل]وام مسکن مشارکتی که قبلاً تصور می شد غیرقابل اجرا هستند، اکنون می توانند مورد استفاده قرار گیرند
[ترجمه ترگمان]وام های شرکت کننده که قبلا تصور می شد غیرقابل اجرا تلقی شوند، اکنون می توانند مورد استفاده قرار گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The United States and Britain said it would unenforceable.
[ترجمه گوگل]ایالات متحده و بریتانیا گفتند که این غیرقابل اجرا خواهد بود
[ترجمه ترگمان]ایالات متحده آمریکا و بریتانیا اعلام کردند که نباید این کار را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An unenforceable contract is one where all the essential elements are present.
[ترجمه گوگل]قرارداد غیرقابل اجرا قراردادی است که در آن تمام عناصر ضروری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک قرارداد غیرقابل اجرا باید جایی باشد که تمام عناصر اصلی در آن حاضر باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You shouldn't worry about NDAs because they're mostly unenforceable or unprovable anyways.
[ترجمه گوگل]شما نباید نگران NDA ها باشید زیرا به هر حال آنها عمدتا غیر قابل اجرا یا غیر قابل اثبات هستند
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is time to stop seeking national safety behind parchment barriers such as the unverifiable and unenforceable 1972 Biological Weapons Convention.
[ترجمه گوگل]زمان آن فرا رسیده است که از جستجوی امنیت ملی در پشت موانع پوستی مانند کنوانسیون سلاح‌های بیولوژیکی غیرقابل تأیید و غیرقابل اجرا 1972 دست برداریم
[ترجمه ترگمان]این زمان آن است که به دنبال امنیت ملی در پشت موانع پوستی مانند the و غیرقابل اجرا بودن کنوانسیون سلاح های زیستی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Its social programs can fail to work, its businesses can fail to produce, its laws can become unenforceable.
[ترجمه گوگل]برنامه‌های اجتماعی آن می‌تواند کارساز نباشد، کسب‌وکارهایش می‌توانند تولید نکنند، قوانینش می‌توانند غیرقابل اجرا شوند
[ترجمه ترگمان]برنامه های اجتماعی آن نمی توانند کار کنند، کسب و کارها نمی توانند تولید کنند، قوانین آن قابل اجرا نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Section 5 renders an agreement made with an unauthorised person unenforceable at the option of the innocent party.
[ترجمه گوگل]بخش 5 توافقی را که با شخص غیرمجاز بسته شده است به انتخاب طرف بی گناه غیرقابل اجرا می کند
[ترجمه ترگمان]بخش ۵، توافق نامه ای را ارایه می کند که با یک فرد غیرمجاز نباید در گزینه طرف بی گناه واقع شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Elsewhere they dragged their feet until it became clear that the laws were unenforceable.
[ترجمه گوگل]در جاهای دیگر پاهای خود را کشاندند تا اینکه مشخص شد قوانین غیرقابل اجرا هستند
[ترجمه ترگمان]در جایی دیگر پاهایشان را کشیدند تا مشخص شود که قوانین قابل اجرا نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The populace took comfort in the fact that the law was unenforceable; there simply weren't enough lamp posts.
[ترجمه گوگل]مردم از این واقعیت که قانون غیرقابل اجرا بود، احساس آرامش کردند به سادگی تیر چراغ به اندازه کافی وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]مردم در این حقیقت که این قانون قابل اجرا نبود و به سادگی پست های لامپ کافی وجود نداشت، احساس راحتی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A guarantee of a minor's contractual obligation is also enforceable against the guarantor even if the infant's contractual obligation is unenforceable.
[ترجمه گوگل]ضمانت تعهد قراردادی صغیر در مقابل ضامن نیز قابل اجراست حتی اگر تعهد قراردادی طفل غیرقابل اجرا باشد
[ترجمه ترگمان]تضمین یک تعهد قراردادی جزیی نیز، حتی اگر تعهد قراردادی کودک قابل اجرا نباشد، بر این ضامن قابل اجرا خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. For all practical purposes a specific exclusion clause which is rendered unenforceable under these circumstances can be regarded as void.
[ترجمه گوگل]برای همه مقاصد عملی، یک بند استثنایی خاص که تحت این شرایط غیرقابل اجرا می شود، می تواند باطل تلقی شود
[ترجمه ترگمان]برای تمام اهداف عملی یک بند محرومیت خاص که در این شرایط قابل اجرا نیست می تواند به عنوان خلا در نظر گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Caplan points to Internet bidding wars for eggs, a lack of standards in genetic screening of embryos,[Sentence dictionary] and unenforceable contracts with surrogate mothers.
[ترجمه گوگل]کاپلان به جنگ های پیشنهادی اینترنتی برای تخمک، فقدان استانداردهای غربالگری ژنتیکی جنین ها، [فرهنگ لغت نامه] و قراردادهای غیرقابل اجرا با مادران جایگزین اشاره می کند
[ترجمه ترگمان]Caplan به جنگ های مزایده اینترنتی برای تخم مرغ اشاره دارد، فقدان استانداردهایی در غربالگری ژنتیک جنین، [ فرهنگ لغت نامه ] و غیرقابل اجرا بودن به مادران جایگزین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حقوق] غیر قابل اجرا

انگلیسی به انگلیسی

• not enforceable, not capable of being enforced

پیشنهاد کاربران

بپرس