undoubtedly

/ənˈdaʊtɪdli//ənˈdaʊtɪdli/

معنی: مسلما
معانی دیگر: بدون شک، بلاتردید

جمله های نمونه

1. undoubtedly he is one of irans greatest poets
او بدون شک یکی از بزرگترین شعرای ایران است.

2. Ray's team undoubtedly had the best debators in our county.
[ترجمه گوگل]تیم ری بدون شک بهترین مناظره گران شهرستان ما را داشت
[ترجمه ترگمان]تیم ری بدون شک بهترین debators منطقه ما را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The pilgrims undoubtedly assembled to travel to Rome together.
[ترجمه Nn] زائران مسلما دور هم جمع شده بودند تا باهم به رم سفر کنند
|
[ترجمه گوگل]زائران بدون شک گرد هم آمدند تا با هم به رم سفر کنند
[ترجمه ترگمان]زائران بدون شک گرد هم آمدند تا با هم به رم سفر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If she didn't want to get into an argument, Valerie would have followed the majority undoubtedly.
[ترجمه گوگل]اگر او نمی خواست وارد بحث شود، والری بدون شک اکثریت را دنبال می کرد
[ترجمه ترگمان]اگر او نمی خواست وارد بحث شود، والری would بی چون و چرا دنبال می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There is undoubtedly a groundswell of support for the idea of a strong central authority.
[ترجمه گوگل]بدون شک از ایده یک قدرت مرکزی قوی حمایت می شود
[ترجمه ترگمان]بدون شک a پشتیبانی برای ایده قدرت مرکزی قوی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Open-air exercise undoubtedly have lengthened the old man's life.
[ترجمه گوگل]ورزش در هوای آزاد بدون شک عمر این پیرمرد را طولانی کرده است
[ترجمه ترگمان]بدون شک، ورزش هوایی زندگی این پیرمرد را طولانی تر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The most testing time is undoubtedly in the early months of your return to work.
[ترجمه گوگل]بیشترین زمان آزمایش بدون شک در ماه های اولیه بازگشت شما به کار است
[ترجمه ترگمان]بهترین زمان تست بدون شک در ماه های اولیه بازگشت شما به سر کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There will undoubtedly be trouble with the unions if the union leader is dismissed.
[ترجمه گوگل]در صورت برکناری رئیس اتحادیه بدون شک اتحادیه ها مشکل خواهند داشت
[ترجمه ترگمان]اگر رهبر اتحادیه اخراج شود بدون شک با اتحادیه ها مشکل خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The poverty figures were undoubtedly an embarrassment to the president.
[ترجمه گوگل]ارقام فقر بدون شک برای رئیس جمهور مایه شرمساری بود
[ترجمه ترگمان]ارقام فقر بدون شک مایه شرمساری رئیس جمهور بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hanley is undoubtedly a great player.
[ترجمه گوگل]هانلی بدون شک بازیکن بزرگی است
[ترجمه ترگمان]Hanley بدون شک یک بازیگر بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Undoubtedly, public interest in folk music has declined.
[ترجمه گوگل]بدون شک علاقه عمومی به موسیقی محلی کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]بدون شک، علاقه مردم به موسیقی محلی کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The new law is undoubtedly a step in the right direction, but it doesn't go far enough.
[ترجمه گوگل]قانون جدید بدون شک گامی در مسیر درست است، اما به اندازه کافی پیش نمی رود
[ترجمه ترگمان]قانون جدید بدون شک گامی در جهت درست است، اما به اندازه کافی دور نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Teaching off a blackboard is boring, and undoubtedly turns people off.
[ترجمه گوگل]آموزش تخته سیاه خسته کننده است و بدون شک مردم را دور می کند
[ترجمه ترگمان]تدریس یک تخته سیاه خسته کننده است، و بدون شک باعث می شود که افراد دور شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Country music was undoubtedly one of the forerunners of rock and roll.
[ترجمه گوگل]موسیقی کانتری بدون شک یکی از پیشروهای راک اند رول بود
[ترجمه ترگمان]بدون شک، موسیقی روستایی، یکی از تعلیمات نظامی راک اند رول بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Undoubtedly, political and economic factors have played their part.
[ترجمه گوگل]بدون شک عوامل سیاسی و اقتصادی نقش خود را ایفا کرده است
[ترجمه ترگمان]بدون شک عوامل سیاسی و اقتصادی نقش خود را ایفا کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Laporte, as Ebenezer Scrooge, is undoubtedly the star of the show .
[ترجمه گوگل]لاپورت، در نقش ابنزر اسکروج، بدون شک ستاره نمایش است
[ترجمه ترگمان]لا پورت چون Ebenezer Scrooge، بی شک ستاره نمایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. He is undoubtedly England's best captain of recent vintage.
[ترجمه گوگل]او بدون شک بهترین کاپیتان انگلیس در دوره اخیر است
[ترجمه ترگمان]مسلما بهترین فرمانده انگلستان انگلستان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مسلما (قید)
surely, undoubtedly

انگلیسی به انگلیسی

• certainly, unquestionably, without doubt

پیشنهاد کاربران

قطعا، مطمئنا، مسلما
بی مگر. [ م َ گ َ ] ( ص مرکب ، ق مرکب ) ( از: بی مگر ) بی تردید. بی دودلی. بیشک. بطور قطع. بیقین :
گفتم مقام عاقله نفس است بی گمان
گفتا مقام نفس حیاتست بی مگر.
ناصرخسرو.
رجوع به مگر شود.
adverb :
قطعا
بدون شک
مسلما
یقینا
حتما
بدون تردید
بی شک
به عنوان مثال :
Undoubtedly, public interest in folk music has declined
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/undoubtedly• https://www.merriam-webster.com/dictionary/undoubtedly
مسلماً ، قطعا، بدون شک
قطعا. بی شک
. . . No doubt that
exactly
بی گمان
بدون تردید
شکی نیست که
یقینا بی شک
بی تردید
بی شک
مترادف :
certainly , beyond doubt
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس