under the counter

/ˈəndərðəˈkaʊntər//ˈʌndəðəˈkaʊntə/

سری، زیرجلی، غیرقانونی، از زیر پیشخوان، قاچاقی، داروی بدون نسخه و غیر مجاز

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: secretively, esp. in order to evade the law.

- He pays her under the counter to avoid taxes.
[ترجمه گوگل] او برای فرار از مالیات به او پول می دهد
[ترجمه ترگمان] او به او پول می دهد تا از مالیات اجتناب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: secret or illegal, as sales or payments; under-the-table.

جمله های نمونه

1. It's risky, but you can get alcohol under the counter.
[ترجمه گوگل]این خطرناک است، اما می توانید الکل را زیر پیشخوان مصرف کنید
[ترجمه ترگمان]خطرناک است، اما شما می توانید در زیر پیشخوان به الکل برسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In this country pornography was once sold under the counter.
[ترجمه گوگل]در این کشور یک بار پورنوگرافی زیر پیشخوان فروخته می شد
[ترجمه ترگمان]در این کشور پورنوگرافی زمانی زیر پیشخوان فروخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He'd managed to get cigarettes under the counter.
[ترجمه گوگل]او موفق شده بود سیگار را زیر پیشخوان بیاورد
[ترجمه ترگمان]او توانسته بود زیر پیشخوان سیگار بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The smugglers allegedly sold the gold under the counter, cheating the VAT man out of £5 million.
[ترجمه گوگل]گفته می شود که قاچاقچیان طلا را زیر پیشخوان فروختند و مرد مالیات بر ارزش افزوده را از 5 میلیون پوند فریب دادند
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که قاچاقچیان طلاها را زیر پیشخوان می فروشند و مالیات بر ارزش افزوده را ۵ میلیون پوند از بین می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In Britain pornography was once sold under the counter.
[ترجمه گوگل]در بریتانیا پورنوگرافی یک بار زیر پیشخوان فروخته می شد
[ترجمه ترگمان]در بریتانیا پورنوگرافی زمانی زیر پیشخوان فروخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Without waiting to lift the flap she slipped under the counter.
[ترجمه گوگل]بدون اینکه منتظر بلند کردن فلپ باشد، زیر پیشخوان لغزید
[ترجمه ترگمان]بی آن که صبر کند تا the را بلند کند زیر پیشخوان رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Then he reached under the counter for his slim green ledgers.
[ترجمه گوگل]سپس دستش را به زیر پیشخوان برد تا دفترهای باریک سبز رنگش را پیدا کند
[ترجمه ترگمان]سپس دست خود را دراز کرد تا دفاتر دفاتر را به دست بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And they sell under the counter, you know.
[ترجمه گوگل]و میدونی زیر پیشخوان میفروشن
[ترجمه ترگمان]می دونی که زیر پیشخوان فروش می کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Once this would have been passed under the counter; now it's on sale at leading bookshops.
[ترجمه گوگل]زمانی که این مورد از زیر پیشخوان عبور داده می شد اکنون در کتابفروشی های پیشرو به فروش می رسد
[ترجمه ترگمان]به محض این که این نامه از زیر پیشخوان رد شد، حالا فروش at به فروش می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That box of spark plugs under the counter is a cache.
[ترجمه گوگل]آن جعبه شمع های زیر پیشخوان یک کش است
[ترجمه ترگمان]آن جعبه شمع روشن زیر پیشخوان یک انبار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There's pots to wash and a broom under the counter.
[ترجمه گوگل]یک گلدان برای شستن و یک جارو زیر پیشخوان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]دیگ های هم برای شستن و یه جارو زیر پیشخون هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Under the counter of the dhow the whale - boat was tossing furiously.
[ترجمه گوگل]زیر پیشخوان قایق نهنگ با عصبانیت پرت می شد
[ترجمه ترگمان]در زیر پیشخوان of قایق وال گیری دیوانه وار تکان می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They are selling the goods under the counter at reduced prices.
[ترجمه گوگل]آنها اجناس را زیر پیشخوان با قیمت پایین می فروشند
[ترجمه ترگمان]آن ها کالاهای زیر پیشخوان با قیمت کاهش یافته را می فروشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She got a diamond ring under the counter.
[ترجمه گوگل]او یک حلقه الماس زیر پیشخوان گرفت
[ترجمه ترگمان] یه حلقه الماس زیر پیشخون داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• under the table, in an illegal manner; against the law

پیشنهاد کاربران

عبارت معمول آمریکایی under the table است.
انجام شده، فروخته شده، داده شده و غیره مخفیانه به روشی غیرقانونی یا غیراخلاقی
بهترین معنا بر اساس دیکشنری هایه معتبر : مخفیانه / غیر قانونی
زیر میزی

بپرس