uncharacteristically

جمله های نمونه

1. He was uncharacteristically depressed and ruminative.
[ترجمه گوگل]او به طور غیر مشخصی افسرده و نشخوار کننده بود
[ترجمه ترگمان]او به شدت افسرده و افسرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Uncharacteristically for Keegan, he decided to have a snooze.
[ترجمه گوگل]برای کیگان غیر مشخصه، او تصمیم گرفت چرت بزند
[ترجمه ترگمان]uncharacteristically برای Keegan تصمیم گرفت چرت بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her Aunt Sallie gave her an uncharacteristically extravagant gift.
[ترجمه گوگل]عمه سالی به او هدیه عجیب و غریبی داد
[ترجمه ترگمان]عمه سالی به او موهبت بزرگی بر قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The children had been uncharacteristically quiet.
[ترجمه گوگل]بچه ها به طرز غیرمعمولی ساکت بودند
[ترجمه ترگمان]بچه ها خیلی ساکت بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was uncharacteristically quiet.
[ترجمه گوگل]او بی خاصیت ساکت بود
[ترجمه ترگمان]بسیار ساکت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Owen has been uncharacteristically silent.
[ترجمه گوگل]اوون به طرز عجیبی ساکت بوده است
[ترجمه ترگمان]آون خیلی ساکت و ساکت به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. After an uncharacteristically quiet few months after the scandal, Woodhead emerged this summer in as controversial mood as ever.
[ترجمه گوگل]پس از چند ماه سکوت غیرمعمول پس از رسوایی، وودهد تابستان امسال با حالتی بحث برانگیز ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]پس از چند ماه پس از این رسوایی، Woodhead در تابستان امسال به عنوان یک وضعیت بحث برانگیز ظهور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is uncharacteristically diligent of a minister to seek precisely to understand what money spent will accomplish.
[ترجمه گوگل]کوشش یک وزیر غیرمشخص است که دقیقاً به دنبال درک این باشد که پول خرج شده چه نتیجه ای خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]از یک وزیر به شدت سخت کوش است که به دنبال تعیین دقیق میزان پولی که صرف انجام خواهد شد، باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That year a Labour government uncharacteristically committed to free-market economic policies won office.
[ترجمه گوگل]در آن سال یک دولت کارگری که به طور نامشخصی متعهد به سیاست‌های اقتصادی بازار آزاد بود، به قدرت رسید
[ترجمه ترگمان]آن سال یک دولت کارگر به شدت به سیاست های اقتصادی بازار آزاد متعهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. So I vacillated, most uncharacteristically I might add, for several days.
[ترجمه گوگل]بنابراین، برای چند روز متزلزل شدم
[ترجمه ترگمان]بنابراین من مردد بودم، اما به طور غیر عادی ممکن بود به چند روز اضافه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And about this Eliot is again uncharacteristically emphatic, as well as eloquent.
[ترجمه گوگل]و در این باره الیوت باز هم به طرز غیر مشخصی تاکید دارد و هم شیوا
[ترجمه ترگمان]و در مورد این الیوت دوباره به طور جدی موکد، و همچنین فصیح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A wine with too much alcohol will taste uncharacteristically heavy or hot as a result.
[ترجمه گوگل]در نتیجه یک شراب با الکل بیش از حد طعم غیرمعمولی سنگین یا داغ خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]نوشیدن بیش از حد الکل در نتیجه خیلی سنگین یا داغ خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Co - workers will be uncharacteristically cheerful, and that will help the morale of the department enormously.
[ترجمه گوگل]همکاران به طور غیر مشخصی شاد خواهند بود و این به روحیه بخش بسیار کمک خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]کارگران به شکل بی سابقه ای شاد خواهند شد و این کار به روحیه این اداره بسیار کمک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He is an active student, but he was uncharacteristically listless in class today.
[ترجمه گوگل]او دانش آموز فعالی است، اما امروز در کلاس بی حال بود
[ترجمه ترگمان]او دانش آموز فعالی است، اما در کلاس امروز بی حال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. News photographs showed the 29-year-old pop star, sporting uncharacteristically short hair, saluting hundreds of fans (many of them sobbing) as he prepared to enter an army base near Seoul.
[ترجمه گوگل]عکس‌های خبری ستاره 29 ساله پاپ را نشان می‌دهد که موهای کوتاه و نامشخصی دارد و صدها هوادار (بسیاری از آنها هق هق می‌کنند) در حالی که آماده ورود به یک پایگاه ارتش در نزدیکی سئول می‌شود، سلام می‌کند
[ترجمه ترگمان]عکس های خبری نشان می دهند که ستاره پاپ ۲۹ ساله، موهای کوتاه را نشان می دهد، و صدها هوادار (که بسیاری از آن ها گریه می کنند)که آماده ورود به یک پایگاه ارتش در نزدیکی سئول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a manner that is not characteristic, in a manner not typical or distinctive

پیشنهاد کاربران

بر خلاف معمول
که ازش بعید بود
که از شخصیتی مثل تو انتظار نمی رفت
که از همچین کسی/چیزی انتظار نمی رفت
به طور غیر عادی
به طرز عجیبی، غیر عادی طور
برخلاف عادت، به طرز عجیب و غیرعادی، به طور نامنتظر
برخلاف شخصیت
He was uncharacteristically shy,
او خجالت کشید ( در حالی که شخصیتش خجالتی نیست )

بپرس