unalterable

/əˈnɒltərəbl̩//ʌnˈɒltərəbl̩/

معنی: تغییر ناپذیر، غیر متغیر
معانی دیگر: تغییر ناپذیر، غیر متغیر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: unalterably (adv.)
• : تعریف: not able to be changed or altered.

- Once this serious decision is made, it will be unalterable.
[ترجمه گوگل] زمانی که این تصمیم جدی گرفته شود، تغییر ناپذیر خواهد بود
[ترجمه ترگمان] وقتی این تصمیم جدی گرفته شود، تغییر نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. It for ever remains unalterable in form as it moves through the celestial realm in eternal rotation.
[ترجمه گوگل]در حالی که در چرخش ابدی در قلمرو آسمانی حرکت می کند، برای همیشه از نظر شکل غیرقابل تغییر باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]آن برای همیشه در فرم تغییرناپذیر باقی می ماند و از طریق قلمرو ملکوتی در چرخش ابدی حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Three myths can be identified: the myth of unalterable dependence, the myth of independence, and the myth of hope.
[ترجمه گوگل]سه اسطوره را می توان شناسایی کرد: اسطوره وابستگی غیرقابل تغییر، اسطوره استقلال و اسطوره امید
[ترجمه ترگمان]سه افسانه می تواند شناسایی شود: افسانه وابستگی تغییرناپذیر، اسطوره استقلال، و افسانه امید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her books deal in changing perceptions rather than unalterable truths, and she herself was perhaps her most imaginative achievement . . . .
[ترجمه گوگل]کتاب‌های او به جای حقایق غیرقابل تغییر، به تغییر ادراکات می‌پردازند و خود او شاید تخیلی‌ترین دستاورد او بود
[ترجمه ترگمان]کتاب های او به جای آنکه حقایق unalterable را تغییر دهد، به تغییر ادراکات می پرداخت، و خود او شاید most دستاورد او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Organic - inorganic interactions are ubiquitous and unalterable in sedimentary basins.
[ترجمه گوگل]فعل و انفعالات آلی - معدنی در حوضه های رسوبی همه جا حاضر و غیرقابل تغییر است
[ترجمه ترگمان]برهمکنش های آلی - غیرآلی در حوضه های رسوبی در همه جا حاضر و تغییر ناپذیر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The conclusion, and arguments of this book is unalterable truth.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری و استدلال‌های این کتاب حقیقتی غیرقابل تغییر است
[ترجمه ترگمان]نتیجه و استدلال های این کتاب حقیقت تغییرناپذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Gravity is unalterable but the forms to reflect gravity are diverse.
[ترجمه گوگل]گرانش تغییر ناپذیر است، اما اشکالی که گرانش را منعکس می کنند، متنوع هستند
[ترجمه ترگمان]جاذبه تغییر ناپذیر است اما اشکال آن باید منعکس کننده جاذبه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objects are what is unalterable and subsistent; their configuration is what is changing and unstable.
[ترجمه گوگل]اشیاء همان چیزی هستند که تغییر ناپذیر و زنده است پیکربندی آنها چیزی است که در حال تغییر و ناپایدار است
[ترجمه ترگمان]اشیا چیزی هستند که تغییر ناپذیر و تغییر ناپذیر وجود دارد؛ پیکربندی آن ها چیزی است که تغییر می کند و ناپایدار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The general trend of history is unalterable.
[ترجمه گوگل]روند کلی تاریخ تغییر ناپذیر است
[ترجمه ترگمان]روند کلی تاریخ تغییر ناپذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The island - state's unalterable fragility is beyond dispute.
[ترجمه گوگل]شکنندگی غیرقابل تغییر ایالت جزیره قابل بحث است
[ترجمه ترگمان]این ضعف تغییر ناپذیر کشور فراتر از بحث است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The unalterable progression of ideas across pages in a book gave the work an impressive authority -- "authority" and "author" deriving from a common root.
[ترجمه گوگل]پیشرفت غیرقابل تغییر ایده ها در صفحات یک کتاب به اثر اقتدار چشمگیری بخشید - "اقتدار" و "نویسنده" که از یک ریشه مشترک سرچشمه می گرفت
[ترجمه ترگمان]پیشرفت مداوم ایده ها در صفحات در یک کتاب، اثر تاثیرگذار را به کار برد - - \"اقتدار\" و \"مولف\" از یک ریشه مشترک ناشی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The law must be steady, but not unalterable.
[ترجمه گوگل]قانون باید ثابت باشد، اما غیر قابل تغییر نباشد
[ترجمه ترگمان]قانون باید ثابت بماند، اما تغییر نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objects the unalterable and the subsistent are one and the same.
[ترجمه گوگل]اشیاء غیر قابل تغییر و موجود یکی و یکی هستند
[ترجمه ترگمان]اشیا تغییرناپذیر و تغییرناپذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objects are just what constitute this unalterable form.
[ترجمه گوگل]اشیاء همان چیزی هستند که این شکل تغییرناپذیر را تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]اشیا دقیقا همان چیزی هستند که این شکل تغییرناپذیر را تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Because of the economic crisis, habits that seemed unalterable are suddenly being altered.
[ترجمه گوگل]به دلیل بحران اقتصادی، عادت هایی که غیرقابل تغییر به نظر می رسیدند ناگهان تغییر می کنند
[ترجمه ترگمان]به دلیل بحران اقتصادی، عاداتی که تغییر ناپذیر به نظر می رسند، ناگهان تغییر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تغییر ناپذیر (صفت)
changeless, immutable, invariable, unalterable, irreversible, inalterable, inelastic

غیر متغیر (صفت)
unalterable

انگلیسی به انگلیسی

• that cannot be altered, unchangeable, not alterable
something that is unalterable cannot be changed.

پیشنهاد کاربران

۱. تغییر ناپذیر. ثابت ۲. راسخ. استوار
مثال:
Once this serious decision is made, it will be unalterable.
هر گاه این تصمیم جدی گرفته شود تغییر ناپذیر و ثابت خواهد بود.
غیرقابل تغییر

بپرس