ultramarine

/ˌʌltrəməˈriːn//ˌʌltrəməˈriːn/

معنی: رنگ ابی سیر، لاجوردی، واقع در انسوی دریا
معانی دیگر: ماورای بحار، آن سوی دریاها، فرا دریا، (رنگ) آبی تیره، آبی آسمانی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a deep blue pigment made synthetically or, formerly, by grinding lapis lazuli into powder.

(2) تعریف: any of various similar pigments.

(3) تعریف: a deep blue color.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to the color ultramarine.

(2) تعریف: beyond the sea.

جمله های نمونه

1. I use ultramarine, yellow ochre and crimson.
[ترجمه گوگل]من از اولترامارین، اخرای زرد و زرشکی استفاده می کنم
[ترجمه ترگمان]من از آبی سیر و زرد سرخ و سرخ آبی استفاده می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I obtained bluey greens by intermixing ultramarine with azure blue and/or Lascaux green.
[ترجمه گوگل]من سبزهای آبی را با مخلوط کردن اولترامارین با آبی لاجوردی و/یا سبز لاسکو به دست آوردم
[ترجمه ترگمان]من bluey سبز را با intermixing ultramarine با آبی لاجوردی و \/ یا سبز Lascaux به دست آوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For example, ultramarine, made by the grinding of lapis lazuli, and red pigments made of sulphur and silver, were admired for their cost.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، اولترامارین، ساخته شده از آسیاب لاجورد، و رنگدانه های قرمز ساخته شده از گوگرد و نقره، به دلیل هزینه آنها مورد تحسین قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]برای مثال، ultramarine که با آسیاب کردن سنگ های لاجورد و رنگدانه های قرمز رنگی از گوگرد و نقره ساخته شده بود، به خاطر هزینه آن ها مورد تحسین واقع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Suddenly the surface broke with an ultramarine and chrome flash as one of the tuna charged at the baitfish .
[ترجمه گوگل]ناگهان سطح با فلاش اولترامارین و کروم به عنوان یکی از ماهی های تن در طعمه ماهی شکسته شد
[ترجمه ترگمان]ناگهان سطح آب با یک فلاش ultramarine و کروم به عنوان یکی از ماهی های تون تن در the قطع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The result indicates that the EPR signal of ultramarine, lapis lazuli and artificial ultramarine should be the overlapping signal of two kinds of sulphur free radicals.
[ترجمه گوگل]نتیجه نشان می دهد که سیگنال EPR اولترامارین، لاجورد و اولترامارین مصنوعی باید سیگنال همپوشانی دو نوع رادیکال آزاد گوگرد باشد
[ترجمه ترگمان]نتیجه نشان می دهد که سیگنال EPR of، لاجورد، و ultramarine مصنوعی باید سیگنال با هم پوشانی دو نوع رادیکال های آزاد گوگرد باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Simultaneously the ultramarine trade and the colony development, causes the massive wealths to concentrate in the Britain bourgeoisie hand.
[ترجمه گوگل]همزمان تجارت فوق دریایی و توسعه مستعمره ها باعث می شود که ثروت های عظیم در دست بورژوازی بریتانیا متمرکز شود
[ترجمه ترگمان]همزمان تجارت ultramarine و توسعه کلنی، باعث می شود که the بزرگ در دست بورژوازی بریتانیا متمرکز شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The remainder of the ribbon is Ultramarine Blue.
[ترجمه گوگل]باقی مانده روبان آبی Ultramarine است
[ترجمه ترگمان]بقیه روبان آبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Quanzhou ancient times in the ultramarine trade history held the special important status in our country.
[ترجمه گوگل]Quanzhou دوران باستان در تاریخ تجارت فوق دریایی دارای جایگاه ویژه ای در کشور ما بود
[ترجمه ترگمان]دوران باستان شناسان در تاریخ تجارت ultramarine وضعیت بسیار مهمی را در کشور ما حفظ کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Using ultramarine pigment, experiments of surface modification were done by microcapsulizing. The Surface shape of particles was distinguished by the technique of pattern recognition on a computer.
[ترجمه گوگل]با استفاده از رنگدانه اولترامارین، آزمایشات اصلاح سطح با میکروکپسولیزاسیون انجام شد شکل سطح ذرات با تکنیک تشخیص الگو در رایانه مشخص شد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از pigment ultramarine، آزمایش ها اصلاح سطحی توسط microcapsulizing انجام شد شکل سطحی ذرات با تکنیک تشخیص الگو بر روی کامپیوتر مشخص شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ultramarine spheres flashed over Linda's weapon console.
[ترجمه گوگل]گوی های اولترامارین روی کنسول اسلحه لیندا چشمک زد
[ترجمه ترگمان]آسمان صاف و روشن بالای سر لیندا برق می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The most common blues, Prussian blue and ultramarine, are also inorganic.
[ترجمه گوگل]رایج ترین رنگ های آبی، آبی پروس و اولترامارین نیز غیر آلی هستند
[ترجمه ترگمان]most بلوز، آبی و آبی (Prussian)نیز غیر آلی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Maggie's head was spinning in a daze of ultramarine blue far removed from Catholicism or Polynesia.
[ترجمه گوگل]سر مگی در مات و مبهوت آبی اولترامارین به دور از کاتولیک یا پولینزی می چرخید
[ترجمه ترگمان]سر مگی، گیج و منگ به آبی سیر آبی دریا می چرخید که از مذهب کاتولیک و مذهب کاتولیک دور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The horizon beyond is of the deepest ultramarine.
[ترجمه گوگل]افق فراتر از عمیق ترین افق اولترامارین است
[ترجمه ترگمان]افق آن سوتر از عمیق ترین ultramarine دریا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The range of the artist's palette widened to include cobalt blue, ultramarine, chrome yellow and viridian green.
[ترجمه گوگل]طیف پالت این هنرمند گسترش یافت و شامل آبی کبالت، اولترامارین، زرد کروم و سبز ویریدین شد
[ترجمه ترگمان]دامنه of هنرمند پهن تر شد تا آبی لاجوردی، ultramarine، کروم زرد و viridian سبز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The eventual release loses a Co-Co mix and has a re-edited Ultramarine one instead.
[ترجمه گوگل]نسخه نهایی یک ترکیب Co-Co را از دست می دهد و به جای آن یک Ultramarine دوباره ویرایش شده است
[ترجمه ترگمان]انتشار نهایی یک ترکیب Co - Co را از دست می دهد و به جای آن یک ترکیب دوباره ویرایش شده دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رنگ ابی سیر (اسم)
ultramarine

لاجوردی (صفت)
azure, ultramarine, cobalt-blue

واقع در انسوی دریا (صفت)
ultramarine, transmarine

تخصصی

[نساجی] لاجورد-یک نوع پیگمنت معدنی به رنگ آبی شفاف - لاجوردی رنگ

انگلیسی به انگلیسی

• blue pigment; deep blue color
beyond the sea; having the color of a blue pigment from lapis lazuli
something that is ultramarine in colour is very bright blue; a literary word.

پیشنهاد کاربران

نام یکی از soundtrack های فیلم heat 1995 که بسیار زیباست
رنگ لاجوردی
رنگدانه آبی رنگ که از پودر کردن سنگ لاجورد به دست می آید.

بپرس