unlikelihood

/ʌnˈlaɪkli//ʌnˈlaɪkli/

معنی: ناجوری، نا برابری، عدم احتمال
معانی دیگر: عدم احتمال، ناجوری، نابرابری

جمله های نمونه

1. The unlikelihood of base level having fallen rapidly between terraces and remaining absolutely constant while terraces were being cut.
[ترجمه گوگل]بعید است که سطح پایه به سرعت بین تراس ها کاهش یافته و در حین برش تراس ها کاملاً ثابت بماند
[ترجمه ترگمان]The سطح پایه به سرعت بین terraces سقوط کرده و در حالی که terraces در حال قطع بود، کاملا ثابت باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. No need for anyone to point out the unlikelihood of such a slew of benign effects occurring the same week.
[ترجمه گوگل]نیازی نیست کسی به بعید بودن چنین انبوهی از اثرات خوش خیم در همان هفته اشاره کند
[ترجمه ترگمان]هیچ نیازی نیست که کسی به unlikelihood چنین اثرات خوش خیم که در همین هفته رخ می دهد اشاره کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Actually, say Baidu good unlikelihood is used, should say to was not used.
[ترجمه گوگل]در واقع، می گویند Baidu خوب بعید است استفاده می شود، باید گفت به استفاده نشده است
[ترجمه ترگمان]در واقع، می گویند Baidu خوب استفاده می شود، باید بگوییم که استفاده نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The problem with trading McGrady is the unlikelihood of getting equal value in return.
[ترجمه گوگل]مشکل معامله مک گریدی، بعید بودن به دست آوردن ارزش برابر در ازای آن است
[ترجمه ترگمان]مشکل with تجاری the شدن ارزش برابر در بازگشت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Earlier today I reported on the unlikelihood that the next Batman movie will be in 3D.
[ترجمه گوگل]اوایل امروز گزارش دادم که بعید است فیلم بعدی بتمن به صورت سه بعدی باشد
[ترجمه ترگمان]اوایل امروز من در the گزارش دادم که فیلم بتمن بعدی در ۳ بعدی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If changed a mobile telephone, batteries effect unlikelihood is so good.
[ترجمه گوگل]اگر تلفن همراه را عوض کنید، احتمال اثر باتری بسیار خوب است
[ترجمه ترگمان]اگر یک تلفن همراه را عوض کنید، تاثیر باتری ها خیلی خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Do you believe in unlikelihood ?
[ترجمه گوگل]آیا به بعید اعتقاد دارید؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما به عدم موفقیت اعتقاد دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. So, a large number of young audiences embrace the teleplay unlikelihood with high viewing rate wholesale.
[ترجمه گوگل]بنابراین، تعداد زیادی از مخاطبان جوان، بعید بودن پخش تلویزیونی را با نرخ تماشای زیاد به صورت عمده پذیرفته اند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، تعداد زیادی از تماشاچیان جوان این نمایش تلویزیونی با نرخ بالای تماشا را به طور کلی در آغوش می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I think, this business chance up to now still unlikelihood person discovery.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم، این شانس کسب و کار تا به حال کشف فرد هنوز بعید است
[ترجمه ترگمان]به نظر من، این شانس دیگه برای پیدا کردن پیدا کردن یه نفر پیدا میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. No matter from the mankindMorpheuscommon law, the result that still studies from the experiment looks, dream feeling and insomnious unlikelihood are contacted necessarily.
[ترجمه گوگل]صرف نظر از قانون عرفی بشریت مورفیوس، نتایجی که هنوز از آزمایش به نظر می رسد، احساس رویا و بعید بودن بی خوابی لزوماً در تماس است
[ترجمه ترگمان]صرف نظر از قانون mankindMorpheuscommon، نتیجه ای که هنوز از تجربه تجربه حاصل می شود، به نظر می رسد، احساس رویا و insomnious unlikelihood لزوما با آن ها تماس گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The report, All Eyes on Video, notes that the unlikelihood of subscriber churn this year is in line with previous studies, despite the proliferation of available content online.
[ترجمه گوگل]این گزارش، All Eyes on Video، اشاره می‌کند که با وجود افزایش محتوای آنلاین موجود، احتمال ریزش مشترکان در سال جاری مطابق با مطالعات قبلی است
[ترجمه ترگمان]این گزارش، همه چشم ها در ویدئو، اشاره می کند که علی رغم گسترش محتوای موجود در اینترنت، تعداد برانگیختگی مشترک در سال جاری با مطالعات قبلی همخوانی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is the largest rescue operation ever undertaken, but already some countries are pulling out, the unlikelihood of finding people alive diminishes.
[ترجمه گوگل]این بزرگترین عملیات نجاتی است که تاکنون انجام شده است، اما در حال حاضر برخی از کشورها در حال خروج از آن هستند، بعید بودن یافتن افراد زنده کاهش می‌یابد
[ترجمه ترگمان]این بزرگ ترین عملیات نجات است که تاکنون انجام شده است، اما برخی از کشورها در حال بیرون کشیدن هستند، unlikelihood یافتن افراد زنده از بین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In English the indicative mood is used to make factual statements, the subjunctive mood to indicate doubt or unlikelihood, and the imperative mood to express a command.
[ترجمه گوگل]در زبان انگلیسی از حالت نشان دهنده برای بیان گزاره های واقعی، حالت فرعی برای نشان دادن شک یا عدم احتمال و حالت امری برای بیان یک فرمان استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]در زبان انگلیسی حالت شاخص برای ساختن اظهارات واقعی استفاده می شود، حالت subjunctive برای نشان دادن شک یا تردید، و حالت ضروری برای بیان یک فرمان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In the ease of small sample or indefinite error distribution, there is a problem of unlikelihood of statistical referrer .
[ترجمه گوگل]در سهولت توزیع نمونه کوچک یا نامحدود خطا، مشکل عدم احتمال ارجاع آماری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در سهولت یک نمونه کوچک و یا توزیع خطای نامحدود، a از unlikelihood آماری وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ناجوری (اسم)
dissonance, inconvenience, contrariness, inconsistency, incoherence, inconsistence, unlikelihood, discordance, disparity, heterogeny, incommodity, inconsonance, xenogenesis

نا برابری (اسم)
odds, incongruence, unlikelihood, imparity, inconformity, inequality

عدم احتمال (اسم)
unlikelihood, improbability, unlikeliness

تخصصی

[زمین شناسی] نادرست نمایی،نابرابرى
[آمار] نادرستنمایی

انگلیسی به انگلیسی

• doubtfulness; improbability

پیشنهاد کاربران

بپرس