undermining
تخصصی
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
تضعیف موذیان قدرت حاکمه
کاهش تدریجی اثربحشی
فرسودن پایه های قدرت
کاهش تدریجی اثربحشی
فرسودن پایه های قدرت
زیرآب زنی
زمانی که برای کاهش تنشن خط بخیه، پوست را از قسمت های زیرین خود جدا و دایسکت می کنیم.
دست کم گرفتن
کارشکنی
تضعیف
تضعیف
نابودسازی، ویران سازی
تحت الشعاع قرار دادن، کم رنگ کردن، کم اهمیت جلوه دادن
تضعیف، تخریب