typology

/taɪˈpɒlədʒi//taɪˈpɒlədʒi/

گونه شناسی، سنخ شناسی، (مطالعه ی سمبل ها) نماد شناسی، سن  شناسی، نوع شناسی، نشانه شناسی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: typologies
مشتقات: typologic (adj.), typological (adj.), typologically (adv.), typologist (n.)
(1) تعریف: a systematic classification of types, or the study thereof.

(2) تعریف: symbolic representation.

جمله های نمونه

1. She develops a typology according to the different parts of speech, and her analyses reveal a marked preference for the verb metaphor.
[ترجمه گوگل]او یک گونه شناسی را با توجه به بخش های مختلف گفتار ایجاد می کند و تجزیه و تحلیل های او ترجیح مشخصی را برای استعاره فعل نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]او یک گونه شناسی با توجه به بخش های مختلف گفتار ایجاد می کند، و تجزیه و تحلیل او یک اولویت مشخص را برای استعاره فعل آشکار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Typology dominated archaeological thinking until the 1950s, and still plays an important role in the discipline.
[ترجمه گوگل]گونه شناسی تا دهه 1950 بر تفکر باستان شناسی تسلط داشت و هنوز هم نقش مهمی در این رشته ایفا می کند
[ترجمه ترگمان]Typology تا دهه ۱۹۵۰ بر تفکر باستان شناسی تسلط داشت و هنوز نقش مهمی در این رشته ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Obviously this typology has immense implications for educational methods, for communication generally, and for choice of marriage partner.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که این گونه شناسی پیامدهای بسیار زیادی برای روش های آموزشی، به طور کلی برای ارتباط و انتخاب شریک ازدواج دارد
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که این گونه شناسی مفاهیم وسیعی برای روش های آموزشی، برای ارتباطات به طور کلی، و برای انتخاب شریک ازدواج دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. While the typology sets up these principles, only a commentary can be faithful to them and maintain the text's plurality.
[ترجمه گوگل]در حالی که گونه شناسی این اصول را تنظیم می کند، تنها یک تفسیر می تواند به آنها وفادار باشد و تکثر متن را حفظ کند
[ترجمه ترگمان]در حالی که گونه شناسی این اصول را تنظیم می کند، تنها یک تفسیر می تواند به آن ها وفادار باشد و تعدد متن را حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This is a useful typology for understanding the sense of abnormality which Easton's section police operate.
[ترجمه گوگل]این یک نوع شناسی مفید برای درک حس ناهنجاری است که پلیس بخش ایستون عمل می کند
[ترجمه ترگمان]این یک گونه شناسی مفید برای درک مفهوم ناهنجاری است که بخش پلیس به آن عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Typology is the study of the development of particular types of artefact over a period of time.
[ترجمه گوگل]تیپولوژی مطالعه توسعه انواع خاصی از مصنوعات در یک دوره زمانی است
[ترجمه ترگمان]Typology مطالعه توسعه انواع خاص این محصول در یک دوره زمانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The author uses typology and various spatial analysis approaches in the thesis.
[ترجمه گوگل]نگارنده در پایان نامه از گونه شناسی و رویکردهای مختلف تحلیل فضایی استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]مولف از گونه شناسی و روش های مختلف آنالیز فضایی در این پایان نامه استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. LI Hui (200 Relation between Typology and Phylogenesis of Ethnic Genetic System. Proceeding for the 7th National Symposium of Ethnology. Enshi, July, 200
[ترجمه گوگل]LI Hui (200 رابطه بین گونه شناسی و فیلوژنز سیستم ژنتیکی قومی مجموعه مقالات برای هفتمین سمپوزیوم ملی قوم شناسی Enshi، ژوئیه، 200
[ترجمه ترگمان]Hui الله (۲۰۰)رابطه بین Typology و Phylogenesis سیستم ژنتیکی نژادی (Proceeding)برای هفتمین همایش ملی نژادشناسی Enshi، جولای، ۲۰۰
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This thesis proposes the distribution of example typology based on the systematic exemplification in English learner's dictionary.
[ترجمه گوگل]این پایان نامه توزیع نمونه شناسی نمونه را بر اساس مثال سازی سیستماتیک در فرهنگ لغت زبان آموزان انگلیسی پیشنهاد می کند
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه، توزیع of نمونه براساس the سیستماتیک در فرهنگ لغت به زبان انگلیسی را پیشنهاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The study of language typology aims at identifying features that are common to all or most of languages through cross-linguistic comparison.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه گونه‌شناسی زبان، شناسایی ویژگی‌هایی است که در همه یا بیشتر زبان‌ها از طریق مقایسه میان زبانی مشترک است
[ترجمه ترگمان]مطالعه نوع شناسی زبانی با هدف شناسایی ویژگی هایی که در همه یا بیشتر زبان ها از طریق مقایسه زبانی - زبانی معمول است، هدف گذاری شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Linguistic typology is a distinguished school in contemporary linguistics.
[ترجمه گوگل]گونه شناسی زبانی یک مکتب ممتاز در زبان شناسی معاصر است
[ترجمه ترگمان]گونه شناسی زبانی یک مدرسه متمایز در زبان شناسی معاصر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This paper puts forward the typology of hydrophyte and ornamental characteristic and discusses the problem of the arrangement of scenes with hydrophyte in terms of every different aspect.
[ترجمه گوگل]این مقاله گونه‌شناسی هیدروفیت و ویژگی‌های زینتی را مطرح می‌کند و مشکل چیدمان صحنه‌ها با هیدروفیت را از هر جنبه مختلف مورد بحث قرار می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله، گونه شناسی of و ویژگی های زینتی را مطرح می کند و در مورد مساله چیدمان صحنه ها با hydrophyte در هر جنبه مختلف بحث می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The standards of criminal typology can be subcategorized into the formal standard and the entitative standard.
[ترجمه گوگل]استانداردهای گونه شناسی جنایی را می توان به استاندارد رسمی و استاندارد اصلی تقسیم بندی کرد
[ترجمه ترگمان]استانداردهای گونه شناسی در استاندارد می تواند به استاندارد رسمی و استاندارد entitative تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. By studying Newmark's text typology, we may conclude tourism texts feature a combination of informative and vocative functions.
[ترجمه گوگل]با مطالعه نوع شناسی متن نیومارک، ممکن است به این نتیجه برسیم که متون گردشگری ترکیبی از کارکردهای آموزنده و آموزنده دارند
[ترجمه ترگمان]با مطالعه گونه شناسی متون newmark، ممکن است به این نتیجه برسیم که متون گردشگری ترکیبی از توابع آموزنده و vocative هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] گونه شناسی
[آمار] گونه شناسی

پیشنهاد کاربران

1 -
Typology in anthropology was the categorization of the human species by races, based solely on traits that are readily observable from a distance such as head shape, skin color, hair form, body build, and stature. During the late 19th and early 20th centuries, anthropologists used a typological model to divide people from different ethnic regions into races, ( e. g. the Negroid race, the Caucasoid race, the Mongoloid race, the Australoid race, and the Capoid race which was the racial classification system as defined in 1962 by Carleton S. Coon )
...
[مشاهده متن کامل]

گونه شناسی در انسان شناسی طبقه بندی گونه های انسان بر اساس نژادها بود که صرفاً بر اساس ویژگی هایی است که از فاصله دور به راحتی قابل مشاهده هستند، مانند شکل سر، رنگ پوست، فرم مو، هیکل بدن و قد. در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20، مردم شناسان از یک مدل گونه شناختی برای تقسیم مردم از مناطق قومی مختلف به نژادها استفاده کردند ( مانند نژاد سیاهپوست، نژاد قفقازی، نژاد مغولوئید، نژاد استرالیایی، و نژاد کاپوید که نژاد بود ) . سیستم طبقه بندی همانطور که در سال 1962 توسط Carleton S. Coon تعریف شد ) .
2 -
سنخ شخصیت یا تیپ شخصیتی به اشخاصی اشاره می کند که چندین صفت یا ویژگی مشترک دارند. در حالت غیررسمی ممکن است خود شما در ارتباط با تیپ شخصیتی طبقاتی را در ذهن داشته باشید، مانند: تیپ مدیر، تیپ ورزشکار، تیپ مادرانه، تیپ سوسول و تیپ خوره تکنولوژی و غیره. اگر بخواهیم هر یک از این تیپ های غیررسمی را تعریف کنیم، برای هر یک از آن ها مجموعه ای از ویژگی های متفاوت را در نظر خواهیم گرفت. در طول سالیان طولانی، روان شناسان برای طبقه بندی شخصیت ها به انواع تیپ ها، روش های بسیاری را مطرح کرده اند. مثلاً روان شناس سوئیسی کارل یونگ بر این باور بود که مردم یا درون گرا هستند یا برون گرا. اشخاص برون گرا معاشرتی هستند و به بیرون خود توجه دارند. اما اشخاص درون گرا، تودار هستند. به طور کلی این طبقه بندی ها ناکافی هستند و نمی توانند تفاوت های شخصیتی را نشان بدهند. به همین دلیل درجه بندی مردم بر پایه فهرستی از ویژگی ها، در مقایسه با طبقه بندی آن ها به دو یا سه تیپ شخصیتی، اطلاعات بیشتری را در اختیار می گذارد.
3 -
تیپولوژی مطالعه و طبقه بندی انواع شی است. در شهرسازی و معماری، گونه شناسی به وظیفه شناسایی و گروه بندی ساختمان ها و فضاهای شهری بر اساس شباهت ویژگی های اساسی آنها اشاره دارد.
4 -
گونه شناسی در الهیات مسیحی و تفسیر کتاب مقدس آموزه یا نظریه ای است در مورد رابطه عهد عتیق با عهد جدید. وقایع، اشخاص یا اظهارات در عهد عتیق ( ⎘ عهد عتیق ) به عنوان انواعی دیده می شوند که پیش گوینده یا جایگزین ضدانواع، رویدادها یا جنبه های مسیح یا مکاشفه او در عهد جدید هستند. به عنوان مثال، یونس را می توان به عنوان نوع مسیح در نظر گرفت که او از شکم ماهی بیرون آمد و به نظر می رسید که از مرگ برخاسته است.

منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Typology_(anthropology)• https://en.wikipedia.org/wiki/Personality_type• https://en.wikipedia.org/wiki/Typology_(urban_planning_and_architecture)• https://en.wikipedia.org/wiki/Typology_(theology)
دسته بندی
رده شناختی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : typify / type
✅️ اسم ( noun ) : typology / type
✅️ صفت ( adjective ) : typical
✅️ قید ( adverb ) : typically
typology ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: رده شناسی
تعریف: طبقه بندی زبان ها برمبنای ویژگی های ساختاری آنها |||متـ . رده شناسی زبان language typology
سنخ شناسی
باستان شناسی: گونه شناسی
بررسی انواع
رده شناسی

بپرس