turncoat

/ˈtɜːnkoʊt//ˈtɜːnkəʊt/

خائن، عهد شکن، دشمن گرای، کسی که تغییرمسلک بدهد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who changes from one party, allegiance, or the like, to the opposite, esp. a traitor.
مترادف: apostate, Judas, renegade, traitor
مشابه: double agent, double-dealer, fifth columnist, quisling, rat, snake, snake in the grass

- They were turncoats who sold secrets to the other side during the war.
[ترجمه امین] آنها خائن هایی بودند که در طول جنگ اسرار را به طرف دیگر فروختند.
|
[ترجمه گوگل] آنها در طول جنگ اسرار خود را به طرف مقابل می فروختند
[ترجمه ترگمان] آن ها turncoats بودند که در طول جنگ اسرار را به طرف دیگر می فروختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Casson was publicly criticized as a turncoat and a traitor.
[ترجمه گوگل]کسون علناً به عنوان یک کت و شلوار و خائن مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]Casson علنا به عنوان a و خائن مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Not all such turncoats are detected.
[ترجمه گوگل]همه چنین پوشش‌هایی شناسایی نمی‌شوند
[ترجمه ترگمان]همه این turncoats ها کشف نشده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Other books about Aldrich Ames, the turncoat CIA operative who sold secrets to the Soviets, already have been published.
[ترجمه گوگل]کتاب‌های دیگری درباره آلدریچ ایمز، مأمور سیا که اسرار را به شوروی می‌فروخت، قبلاً منتشر شده است
[ترجمه ترگمان]کتاب های دیگر درباره Aldrich ایمز، عامل اصلی سازمان سیا که رازهای اتحاد جماهیر شوروی را می فروختند، قبلا منتشر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You're a turncoat, a time - server, a shameful, unscrupulous opportunist.
[ترجمه گوگل]تو یک کت، یک سرور زمان، یک فرصت طلب شرم آور و بی وجدان هستی
[ترجمه ترگمان]شما یک turncoat، یک سرور زمان، یک فرد خائن، بدون وجدان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was labeled as a turncoat.
[ترجمه گوگل]او را به عنوان یک کت گردان برچسب زدند
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک خائن برچسب خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And it's nothing more than what they deserve, for they're a band of turncoats.
[ترجمه گوگل]و این چیزی بیش از آن چیزی نیست که آنها سزاوار آن هستند، زیرا آنها گروهی از کت های چرخدار هستند
[ترجمه ترگمان]و چیزی بیشتر از چیزی نیست که لایقش هستن، چون یه دسته of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. One of those no votes had been cast by Vernon Holloway, a turncoat from Miami.
[ترجمه گوگل]یکی از این رای‌های بدون رای، ورنون هالووی، یک کت نوبتی اهل میامی بود
[ترجمه ترگمان]یکی از آن votes که توسط ورنون Holloway محکوم شده بود، turncoat از میامی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His one-time admirers now accuse him of being a turncoat.
[ترجمه گوگل]طرفداران سابق او اکنون او را متهم می کنند که یک کت و شلوار است
[ترجمه ترگمان]دوستداران او اکنون او را متهم به محکوم شدن کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Some of the workers began to see him as a turncoat.
[ترجمه گوگل]برخی از کارگران شروع به دیدن او به عنوان یک کت و شلوار کردند
[ترجمه ترگمان]برخی از کارگران او را محکوم کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Nunzio is the brother of the Camorra ( Neapolitan Mafia ) turncoat Luigi Giuliano .
[ترجمه گوگل]نونزیو برادر کامورا (مافیای ناپل) لوئیجی جولیانو است
[ترجمه ترگمان]Nunzio برادر the Giuliano (مافیا)Luigi Giuliano است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• traitor, person who switches sides (to an opposing political party, ideal, etc.)
a turncoat is a person who leaves one organization or political party and joins an opposing one; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

آدم فرصت طلب
نان به نرخ روز خور
خائن _ خیانتکار _ کسی که از افراد و جبهه خودش دست بکشه و به دشمنش ملحق بشه
آدم فروش
نوازنده

بپرس