turn to

/ˈtɜːrntuː//tɜːntuː/

مشغول شدن، دست به کار شدن، (به کاری) پرداختن، مبارزه، توجه، عطف توجه، مراجعه، بکار پرداختن

جمله های نمونه

1. I seized his arm and made him turn to look at me.
[ترجمه گوگل]بازویش را گرفتم و مجبورش کردم برگردد و به من نگاه کند
[ترجمه ترگمان]بازویش را گرفتم و مجبورش کردم که به من نگاه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It's my turn to do it.
[ترجمه گوگل]نوبت من است که آن را انجام دهم
[ترجمه ترگمان]نوبت من است که این کار را بکنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Where's your book? Take it out and turn to page
[ترجمه H87] کتاب تو کجا است ؟آن را بیرون بیاور وصفحه را ورق بزن
|
[ترجمه گوگل]کتابت کجاست؟ آن را بردارید و به صفحه ورق بزنید
[ترجمه ترگمان]کتابت کجاست؟ آن را بیرون بیاور و ورق بزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If you overcook the cabbage it'll turn to mush.
[ترجمه ش.] اگر کلم رو زیادی بپزی، پوره می شه.
|
[ترجمه گوگل]اگر کلم را بیش از حد بپزید تبدیل به ماس می شود
[ترجمه ترگمان]اگه you رو overcook تبدیل به mush میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. More and more victims turn to litigation to redress wrongs done to them.
[ترجمه گوگل]قربانیان بیشتر و بیشتری برای جبران ظلماتی که در حق آنها شده است به دادخواهی روی می آورند
[ترجمه ترگمان]قربانی های بیشتر و بیشتری برای تلافی کردن اشتباه ات رو به اونها انجام می ده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Now please turn to page ten.
[ترجمه گوگل]حالا لطفا به صفحه دهم مراجعه کنید
[ترجمه ترگمان] حالا لطفا صفحه ۱۰ رو ورق بزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's your turn to take out the garbage.
[ترجمه گوگل]نوبت شماست که زباله ها را بیرون بیاورید
[ترجمه ترگمان]نوبت توئه که آشغال ها رو ببری بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It's your turn to shuffle the cards.
[ترجمه گوگل]نوبت شماست که کارت ها را به هم بزنید
[ترجمه ترگمان]نوبت توست که ورق را باز کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Congratulations,graduate. May all your dreams and plans turn to fulfillment and success.
[ترجمه گوگل]تبریک میگم فارغ التحصیل باشد که تمام رویاها و برنامه های شما به تحقق و موفقیت تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]تبریک می گویم، فارغ التحصیل شده می توانید تمام رویاهای خود را به پایان برسانید و برای رسیدن به موفقیت و موفقیت برنامه ریزی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It's your turn to clean the classroom up.
[ترجمه گوگل]نوبت شماست که کلاس را تمیز کنید
[ترجمه ترگمان]نوبت توئه که کلاس رو تمیز کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She usually poor-mouths when it's her turn to contribute.
[ترجمه گوگل]او معمولاً وقتی نوبت او است که کمک کند، بیچاره می شود
[ترجمه ترگمان]معمولا وقتی نوبت او است که کمک کند دهان باز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Without someone to turn to for advice, making the most appropriate choice can be difficult.
[ترجمه گوگل]بدون کسی که برای مشاوره به او مراجعه کنید، انجام مناسب ترین انتخاب می تواند دشوار باشد
[ترجمه ترگمان]بدون اینکه کسی به نصیحت نیاز داشته باشد، انتخاب مناسب ترین گزینه می تواند مشکل باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It's your turn to take the dog for a walk don't try to wriggle out of it.
[ترجمه گوگل]نوبت شماست که سگ را به پیاده روی ببرید، سعی نکنید از آن بیرون بیایید
[ترجمه ترگمان]نوبت توست که سگ را ببری پیاده روی، سعی نکن از آن فرار کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He says that bored youngsters turn to crime.
[ترجمه سعید] او می گوید که جوانان دلزده به جرم روی آورند.
|
[ترجمه کوروش شفیعی] می گوید جوان های خسته و ملول به جرم روی می آورند.
|
[ترجمه گوگل]او می گوید که جوانان بی حوصله به جرم و جنایت روی می آورند
[ترجمه ترگمان]او می گوید که جوانان ملول شده به جرم تبدیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• apply to, appeal to

پیشنهاد کاربران

Turn to Ving
رو اوردن به ( چیزی یا انجام کاری )
پناه بردن ( کمک خواستن )
He has no one to turn to
هیشکیو نداره بهش پناه ببره
Turn to page 9
برو صفحه ۹
پوشیده شده با
Turn to page ( pg ) 7
برید به صفحه ۷
متکی بودن
پناه بردن
کمک خواستن
کشیده شدن ( افکار، توجه، موضوع ) به سمتی�برگشتن ( توجه و. . . ) به چیزی یا کسی
رو آوردن به ( چیزی یا کسی )
# She turned to drugs after the break‑up of her marriage
# He turned to his friend for financial support
رو آوردن به سمتی
Turn to sb for help
درخواست کمک از کسی
به سراغ کار یا چیزی رفتن
کاری را به کسی سپردن
رو زدن به کسی ( به منظور انجام خواسته یا درخواست یا طلب کمک )
مراجعه به
رو آوردن به چیزی
turn to sth
( slang )
Turn into
تبدیل شدن
Elena has turned into a vampire
الینا تبدیل به یه خون اشام شده/ الینا خون اشام شده

گرویدن - رو اوردن - تبدیل شدن
turn your attention ( s ) to sth/sb
to start to think about or consider a particular thing or person: Many countries are starting to turn their attention to new
. forms of energy
to go to somebody/something for help, advice, etc
دعوت کردن
روی آوردن، متوسل شدن، دست به دامان کسی یا چیزی شدن
رفتن به فلان صفحه، باز کردن صفحه ی. . .
to look for a particular page in a book : macmillandictionary. com
Turn to page 17 for our prices : برای قیمت هایمان به ص ۱۷ بروید
رو کردن به ( سوی )
روی آوردن، متوسل شدن
متوسل شدن به
مرتکب شدن
Sometimes some people turn to crime to prepare their basic needs
turn to معادل ask به معنای درخواست کردن است.
مثال: I turned to my mother for help
از مادرم درخواست کمک کردم ( I asked my mother for help )

رفتن و کمک گرفتن
I don’t know who to turn to
The Namibian government turned to
South Africa for help
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٧)

بپرس