tune in


1- (رادیو و تلویزیون) گرفتن، (روی ایستگاه یا موج بخصوص) میزان کردن، 2- (امریکا - خودمانی) آگاه کردن یا شدن، اهل حال کردن یا شدن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: to adjust (a radio or television) so it receives signals from a certain station, or to select (a certain station or program) on a radio or television.
مشابه: dial

(2) تعریف: (informal) to attend to what someone is saying, thinking, or feeling.
مترادف: attend, listen
مشابه: hark, heed

جمله های نمونه

1. More than six million youngsters tune in to Blockbusters every day.
[ترجمه گوگل]بیش از شش میلیون جوان هر روز با فیلم های پرفروش همراه می شوند
[ترجمه ترگمان]بیش از شش میلیون جوان هر روز به to تن در می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Be sure to tune in to next week's show.
[ترجمه گوگل]حتما برنامه هفته آینده را دنبال کنید
[ترجمه ترگمان]مطمئن شوید که برنامه هفته آینده را تنظیم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Tune in to BBC tonight at 9 o'clock.
[ترجمه محمد زردُشت] امشب سر ساعت ۹ ( شبکه ی ) BBC را تماشا کنید.
|
[ترجمه گوگل]امشب ساعت 9 با بی بی سی هماهنگ کنید
[ترجمه ترگمان]امشب ساعت ۹ برای پخش برنامه به بی بی سی مراجعه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Tune in to our exclusive coverage of Wimbledon.
[ترجمه گوگل]با پوشش اختصاصی ما از ویمبلدون همراه شوید
[ترجمه ترگمان]به پوشش انحصاری ما از ویمبلدون کمک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Tune in next week at the same time!
[ترجمه گوگل]هفته آینده را در همان زمان تنظیم کنید!
[ترجمه ترگمان]برنامه هفتگی را در همان زمان تنظیم کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The choir was distinctly out of tune in places.
[ترجمه گوگل]گروه کر به وضوح در جاهایی از لحن خارج بود
[ترجمه ترگمان]گروه کر به طور واضح از جا خارج شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You can start now to tune in to your own physical, social and spiritual needs.
[ترجمه گوگل]اکنون می توانید شروع کنید تا به نیازهای فیزیکی، اجتماعی و معنوی خود توجه کنید
[ترجمه ترگمان]حالا می توانید با نیازهای فیزیکی، اجتماعی و معنوی خود هماهنگ شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Millions of viewers tune in every weekday for 'News at Night'.
[ترجمه گوگل]میلیون‌ها بیننده هر روز هفته برای «اخبار در شب» هماهنگ می‌شوند
[ترجمه ترگمان]میلیون ها نفر از بینندگان در هر هفته هفته برای اخبار به اخبار گوش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Don't forget to tune in to our special election programme this evening.
[ترجمه گوگل]فراموش نکنید که امشب با ویژه برنامه انتخاباتی ما همراه باشید
[ترجمه ترگمان]فراموش نکنید که امشب برنامه ویژه انتخابات را اجرا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Tune in to London tomorrow night at seven.
[ترجمه گوگل]فردا شب ساعت هفت به لندن بپیوندید
[ترجمه ترگمان]فردا شب ساعت هفت به لندن بروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Who would then be calling the tune in Parliament?
[ترجمه گوگل]پس چه کسی این آهنگ را در مجلس صدا می کند؟
[ترجمه ترگمان]پس چه کسی باید آهنگ را در مجلس صدا کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I tune in to the film channal every night.
[ترجمه گوگل]من هر شب به کانال فیلم سر می زنم
[ترجمه ترگمان]هر شب به سینما می روم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Try to tune in to your partner's needs.
[ترجمه گوگل]سعی کنید با نیازهای شریک زندگی خود هماهنگ شوید
[ترجمه ترگمان]سعی کنید به نیازهای شریک خود هماهنگ شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Tune in to 9 3 FM for the best music in the city.
[ترجمه گوگل]برای بهترین موسیقی در شهر با 9 3 FM تماس بگیرید
[ترجمه ترگمان]برای بهترین موسیقی در شهر به ۹ تا ۳ ام اف ام نگاه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (slang) become more knowledgeable about something, make more aware

پیشنهاد کاربران

به روز شدن
آپدیت بودن
گوش دادن به رادیو
تماشا کردن تلویزیون
تنظیم کردن
هماهنگ بودن
thank you so much for tuning in to my channel
از اینکه از کانال من دیدن کردید، خیلی ممنونم
عوض کردن کانال تلوزیون
گوش بزنگ باشید ( در حالت امر )
to turn TVs ( or radios ) on to a certain channel
رادیو یا تلویزیون را روشن کردن
روی موج. . . . تنظیم کردن
حواست باشه
یه آمار بگیر
اطلاعات بگیر
tune in to
نسبت به کسی یا چیزی هشیاری داشتن
نسبت به کسی یا چیزی هشیار بودن :
Tune in to your breath نسبت به تنفس هشیار بودن
- سراغ چیزی یا کسی رفتن
some times it means : to watch or listen to a broadcast on radio or television to
تماشا کردم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس