tubing

/ˈtuːbɪŋ//ˈtjuːbɪŋ/

معنی: لوله اب، لوله گذاری، لوله سازی، نصب لوله، لوله بدون درز، مصالح لوله سازی ولوله کشی
معانی دیگر: لوله، نای، نایژه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a length of tube.

(2) تعریف: a system of tubes, or tubes collectively.

(3) تعریف: material, such as cloth or glass, in the form of a tube.

جمله های نمونه

1. She puts a piece of plastic tubing in her mouth and starts siphoning gas from a huge metal drum.
[ترجمه گوگل]او یک تکه لوله پلاستیکی را در دهانش می گذارد و شروع به سیفون کردن گاز از یک درام فلزی بزرگ می کند
[ترجمه ترگمان]او یک تکه کاغذ پلاستیکی در دهانش می گذارد و شروع به کشیدن گاز از یک بشکه فلزی بزرگ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. All the instruments are made from glass capillary tubing.
[ترجمه گوگل]تمام ابزارها از لوله مویرگی شیشه ای ساخته شده اند
[ترجمه ترگمان]تمام ابزار از لوله های سیلیکونی ساخته شده از شیشه ساخته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All these bits of tubing are supposed to fit together.
[ترجمه گوگل]قرار است همه این قطعات لوله با هم هماهنگ شوند
[ترجمه ترگمان]همه این bits باید با هم جا به جا بشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Rubber tubing can perish after a few years.
[ترجمه گوگل]لوله لاستیکی ممکن است پس از چند سال از بین برود
[ترجمه ترگمان] tubing پلاستیکی میتونه بعد از چند سال نابود بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Day 2 Bought 1000m of steel tubing at a price of £50 per 100m and paid for this immediately.
[ترجمه گوگل]روز دوم 1000 متر لوله فولادی را به قیمت 50 پوند در هر 100 متر خرید و بلافاصله هزینه آن را پرداخت کرد
[ترجمه ترگمان]روز ۲ با خرید ۱۰۰۰ متر لوله از فولاد با قیمت ۵۰ پوند در هر ۱۰۰ متر و پرداخت فوری آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We had a long piece of plastic tubing to help each other with.
[ترجمه گوگل]ما یک تکه لوله پلاستیکی طولانی داشتیم تا به هم کمک کنیم
[ترجمه ترگمان]ما یه لوله گذاری طولانی داشتیم که به همدیگه کمک کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Anne unknotted the rubber tubing from her arm, and pulled the tourniquet loose.
[ترجمه گوگل]آن گره لوله لاستیکی بازویش را باز کرد و تورنیکه را شل کرد
[ترجمه ترگمان]ان unknotted پلاستیکی را از بازویش بیرون کشید و شریان را شل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Fine plastic tubing, called airline, takes the air to where it's needed.
[ترجمه گوگل]لوله های پلاستیکی ظریفی که خطوط هوایی نامیده می شود، هوا را به جایی که نیاز است می برد
[ترجمه ترگمان]یک لوله پلاستیکی زیبا با نام خطوط هوایی، هوا را به جایی که نیاز است، می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Plastic tubing of different sizes provide opportunities for comparisons.
[ترجمه گوگل]لوله های پلاستیکی با اندازه های مختلف فرصت هایی را برای مقایسه فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]لوله پلاستیکی اندازه های مختلف فرصت هایی برای مقایسه ها فراهم می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. However, the simple method of adapting plastic tubing for joints was woefully inadequate where 3 or 4 rods converged.
[ترجمه گوگل]با این حال، روش ساده انطباق لوله های پلاستیکی برای اتصالات در جایی که 3 یا 4 میله همگرا می شدند، به طرز غم انگیزی ناکافی بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، روش ساده سازگاری با لوله پلاستیکی برای اتصال، به شدت ناکافی بود که در آن سه یا ۴ میله همگرا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Below: The range of glass fibre tubing, in this case moulded in various colours.
[ترجمه گوگل]زیر: طیف وسیعی از لوله های فیبر شیشه ای، در این مورد در رنگ های مختلف قالب گیری شده است
[ترجمه ترگمان]پایین: محدوده لوله شیشه ای قرار دارد، در این مورد به رنگ های مختلف شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Use the plastic tubing to syphon the beer from the wine cube into the bottles.
[ترجمه گوگل]از لوله پلاستیکی برای سیفون کردن آبجو از مکعب شراب به بطری ها استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از لوله پلاستیکی استفاده کنید تا آبجو را از تکه شیشه شراب داخل بطری ها خیس کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Make an arch out of copper tubing, which is bendable, so it's easy to form the arched top from it.
[ترجمه گوگل]از لوله مسی، که قابل خم شدن است، یک قوس بسازید، بنابراین به راحتی می توانید قوس دار را از آن تشکیل دهید
[ترجمه ترگمان]لوله an را از لوله مسی بیرون بیاورید، که از آن bendable است، بنابراین برای شکل دادن آن از آن آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Putting a length of rubber tubing on to the attachment, she turned a bottle upside-down to allow the liquid to flow.
[ترجمه گوگل]او با قرار دادن یک لوله لاستیکی روی اتصال، یک بطری را وارونه کرد تا مایع جریان یابد
[ترجمه ترگمان]با قرار دادن یک لوله لاستیکی در یک لوله، او یک بطری را وارونه کرد تا مایع به جریان بیفتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Tubing on the race bike frame appears slimmer than the road machines.
[ترجمه گوگل]لوله روی قاب دوچرخه مسابقه باریک تر از ماشین های جاده به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]Tubing روی بدنه مسابقه دوچرخه سواری slimmer از ماشین های جاده ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لوله اب (اسم)
conduit, water pipe, tubing

لوله گذاری (اسم)
tubing

لوله سازی (اسم)
tubing

نصب لوله (اسم)
tubing

لوله بدون درز (اسم)
tubing

مصالح لوله سازی ولوله کشی (اسم)
tubing

تخصصی

[عمران و معماری] لوله گذاری
[نفت] لوله استخراج

انگلیسی به انگلیسی

• piping, length of pipe, quantity of tubes; material in the form of a hollow cylinder
tubing is a material such as plastic or rubber made into tubes.

پیشنهاد کاربران

tubing ( شنوایی شناسی )
واژه مصوب: لوله
تعریف: مجرای انعطاف پذیری که در قالب گوش قرار داده می شود و قالب را به سمعکِ پشتِ گوشی وصل می کند
[پزشکی]کشش
تیوب سواری [روی برف]
لوله ی نایژه مغزی
[نفت] لوله مغزی

بپرس