truncated

/ˈtrəŋˌketəd//trʌŋˈkeɪtɪd/

کوتاه شده، مختصر شده، دارای حذفیات، (بلورها و مخروطات و اجسام) دارای گوشه یا لبه ی مسطح، لب بریده، لبه پهن، پرچ گوشه، پرچ لبه، دارای راس بریده و پهن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: made shorter by or as if by having part cut off.

(2) تعریف: of a geometric solid such as a cone, shortened by having the point replaced by a plane, usu. parallel to the base.

(3) تعریف: having a form that results from, or suggests, having been cut shorter or smaller; truncate.

جمله های نمونه

1. a truncated text of his speech
متن پر از زدگی نطق او

2. Further discussion was truncated by the arrival of tea.
[ترجمه گوگل]بحث بیشتر با ورود چای کوتاه شد
[ترجمه ترگمان]بحث بیشتر با ورود چای آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. My article was published in truncated form.
[ترجمه گوگل]مقاله من به صورت کوتاه منتشر شد
[ترجمه ترگمان]مقاله من به شکل ناقص به چاپ رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The report is also available in a truncated version.
[ترجمه گوگل]این گزارش در نسخه کوتاه شده نیز موجود است
[ترجمه ترگمان]این گزارش در نسخه ناقص نیز موجود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The review body has produced a truncated version of its annual report.
[ترجمه گوگل]نهاد بررسی نسخه کوتاه شده گزارش سالانه خود را تهیه کرده است
[ترجمه ترگمان]هیات بازبینی یک نسخه ناقص از گزارش سالانه خود را تهیه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He truncated a news item to fit the available space.
[ترجمه گوگل]او یک خبر را به تناسب فضای موجود کوتاه کرد
[ترجمه ترگمان]او یک مورد خبری را برای جا دادن به فضای موجود کوتاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was a truncated version, delivered with as near to perfunctory efficiency as courtesy would allow.
[ترجمه گوگل]این یک نسخه کوتاه بود، با کارایی نزدیک به حدی که حسن نیت اجازه می‌دهد ارائه شد
[ترجمه ترگمان]این یک نسخه ناقص بود که آن را به اندازه ادب و نزاکت سرسری تحویل داده بود تا ادب و نزاکت اجازه ندهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The truncated cone, which extends upwards through this cupola, is the original roof.
[ترجمه گوگل]مخروط ناقص که از میان این گنبد به سمت بالا امتداد می یابد، سقف اصلی است
[ترجمه ترگمان]مخروط ناقص، که از طریق این گنبد به بالا کشیده می شود، سقف اصلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The remaining segments are internally moulded into a truncated cone.
[ترجمه گوگل]بخش‌های باقی‌مانده در داخل به یک مخروط کوتاه قالب‌گیری می‌شوند
[ترجمه ترگمان]بخش های باقیمانده به صورت داخلی به یک مخروط ناقص تبدیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They are white with a markedly truncated and enlarged anterior end due to the presence of the very large buccal capsule.
[ترجمه گوگل]آنها سفید هستند با انتهای قدامی به طور مشخص بریده شده و بزرگ شده به دلیل وجود کپسول باکال بسیار بزرگ
[ترجمه ترگمان]آن ها سفید هستند و به خاطر حضور کپسول بزرگ buccal، به طور قابل ملاحظه ای کوتاه و بزرگ شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In contrast, other truncated forms of RAP74 containing a shorter C-terminal region were all inactive.
[ترجمه گوگل]در مقابل، سایر اشکال بریده شده RAP74 که حاوی یک ناحیه C ترمینال کوتاه‌تر هستند، همگی غیرفعال بودند
[ترجمه ترگمان]در مقابل، دیگر اشکال truncated حاوی یک منطقه C - ترمینال کوتاه تر همگی غیر فعال بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The deformities include missing or truncated legs, misshapen legs, extra legs, and missing or malformed eyes.
[ترجمه گوگل]ناهنجاری ها شامل پاهای از دست رفته یا کوتاه، پاهای بد شکل، پاهای اضافی و چشم های از دست رفته یا ناقص است
[ترجمه ترگمان]The شامل پاهای ناقص یا ناقص، پاهای کج و معوج، پاهای اضافی، و یا چشم های ناقص یا ناقص می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Consequently, the truncated enzymes have lost the ability to bind to promoter regions upstream from position -3
[ترجمه گوگل]در نتیجه، آنزیم های کوتاه شده توانایی اتصال به نواحی پروموتور بالادست از موقعیت -3 را از دست داده اند
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، آنزیم های ناقص توانایی اتصال به مناطق پروموتور رو به بالا از مکان ۳ را از دست داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But in the truncated remnant that had been Maryland, the federal government just grew and grew.
[ترجمه گوگل]اما در بقایای کوتاهی که مریلند بود، دولت فدرال فقط رشد کرد و رشد کرد
[ترجمه ترگمان]اما در باقی مانده های ناقص که در مریلند بود، دولت فدرال رشد کرد و رشد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. No such wrapping is detectable with the truncated enzymes.
[ترجمه گوگل]چنین پوششی با آنزیم های کوتاه شده قابل تشخیص نیست
[ترجمه ترگمان]چنین پیوندی با آنزیم های ناقص وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] بریده، قطع شده، ناقص، شکسته
[خاک شناسی] نوک تخت

انگلیسی به انگلیسی

• chopped down, cut down, cut off, amputated; concerning a geometric form whose end is cut off by a plane

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : truncate
اسم ( noun ) : truncation
صفت ( adjective ) : truncated
قید ( adverb ) : _
[آمار] بریده شده
کوتاه شده، دارای حذفیات، ناقص
مثله شده

بپرس