trodden

/ˈtrɒdn̩//ˈtrɒdn̩/

اسم مفعول فعل: tread، گام زده

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: a past participle of tread.

جمله های نمونه

1. the worm was trodden underfoot
کرم زیر پا له شد.

2. A little fire is quickly trodden out.
[ترجمه گوگل]کمی آتش به سرعت خاموش می شود
[ترجمه ترگمان]یک آتش کوچک به سرعت لگدمال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Cattle had trodden a path to the pond.
[ترجمه گوگل]گاوها مسیری را به سمت آبگیر رفته بودند
[ترجمه ترگمان]رمه ها یک مسیر را به تالاب باز کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It's three years now since you've trodden the boards, Ken - how does it feel to be back?
[ترجمه گوگل]حالا سه سال است که تخته ها را زیر پا گذاشته ای، کن - چه حسی به خاطر بازگشت؟
[ترجمه ترگمان]الان سه سال است که تخته های کف اتاق را لگدمال کرده ای، کن - چه حالی دارد که برگردد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some cake crumbs had been trodden into the carpet.
[ترجمه گوگل]مقداری خرده کیک روی فرش گذاشته شده بود
[ترجمه ترگمان]چند تکه نان قندی روی فرش گذاشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Bits of the broken vase got trodden into the carpet.
[ترجمه گوگل]تکه‌هایی از گلدان شکسته در فرش فرو رفت
[ترجمه ترگمان]قسمتی از گلدان شکسته را روی فرش گذاشته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The people have been trodden down for too long.
[ترجمه گوگل]مردم برای مدت طولانی زیر پا گذاشته شده اند
[ترجمه ترگمان]مردم برای مدت زیادی زیر پا له شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A load of food had been trodden into the carpet.
[ترجمه گوگل]باری از غذا روی فرش گذاشته شده بود
[ترجمه ترگمان]مقداری غذا روی فرش گذاشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Yuck! Look what I've just trodden in!
[ترجمه گوگل]اوه! ببین چه چیزی را زیر پا گذاشتم!
[ترجمه ترگمان]! اه - - - - - - - ببین چه جوری لگدمال شده بودم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The cattle had trodden a path to the pond.
[ترجمه گوگل]گاوها مسیری را به سمت آبگیر رفته بودند
[ترجمه ترگمان]گله راه خود را به تالاب باز کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She had trodden them into the wet sand and they were horrible.
[ترجمه گوگل]او آنها را در شن های خیس پا گذاشته بود و وحشتناک بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها را روی شن خیس کرده بود و خیلی هم وحشتناک بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Soft ground, trodden flat by uneasy, shifting feet not so many hours ago.
[ترجمه گوگل]زمین نرم، پاهای ناآرام، که چند ساعت پیش در حال تغییر هستند
[ترجمه ترگمان]زمین نرم، زیر پای ولو تا چند ساعت پیش روی زمین ولو شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Morris had no idea she had trodden the boards.
[ترجمه گوگل]موریس نمی‌دانست که تخته‌ها را زیر پا گذاشته است
[ترجمه ترگمان]موریس فکر نمی کرد که تخته های کف اتاق را لگدمال کرده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A little further along the road is Dun Trodden, another broch in a more ruinous condition.
[ترجمه گوگل]کمی جلوتر در امتداد جاده، دان ترودن، بروشه دیگری در وضعیت ویران‌تری قرار دارد
[ترجمه ترگمان]کمی جلوتر در امتداد جاده Dun trodden دیگری است که در شرایط more قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• trodden is the past participle of tread.

پیشنهاد کاربران

لگدمال شده
پا گذاشتن، قدم نهادن
راه گام خورده، طریق المعبد
Trodden black در معنای رد پا به کار میرود ( در شعر the road not taken )
پا خورده، معمولاً برای فرش استفاده می شود
راهِ رفته و آزموده شده، راهِ هموار شده

بپرس