trial run

/ˈtraɪəlˈrən//ˈtraɪəlrʌn/

معنی: رانش ازمایشی، استفاده ازمایشی
معانی دیگر: استفاده ازمایشی از هر چیز

جمله های نمونه

1. They are treating the trip as a trial run for their 500-mile sponsored ride later this month.
[ترجمه گوگل]آن‌ها این سفر را به‌عنوان یک دوره آزمایشی برای سواری 500 مایلی خود در اواخر این ماه در نظر می‌گیرند
[ترجمه ترگمان]آن ها در حال درمان این سفر هستند که برای ۵۰۰ کیلومتر تحت حمایت مالی در اواخر این ماه برگزار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Take the car for a trial run to see if you like it.
[ترجمه mmd] با ماشین یه دور بزن ببین خوشت میاد یا نه
|
[ترجمه گوگل]ماشین را برای اجرای آزمایشی ببرید تا ببینید آیا آن را دوست دارید یا خیر
[ترجمه ترگمان]اتومبیل را برای دویدن بردارید تا ببینید آیا از آن خوشتان می آید یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This year is something of a trial run for the new service.
[ترجمه گوگل]امسال چیزی شبیه یک اجرای آزمایشی برای سرویس جدید است
[ترجمه ترگمان]امسال یک دوره آزمایشی برای خدمات جدید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The programme was given a trial run to gauge viewers'reactions.
[ترجمه گوگل]این برنامه برای سنجش واکنش بینندگان به صورت آزمایشی اجرا شد
[ترجمه ترگمان]این برنامه به صورت آزمایشی برای اندازه گیری واکنش تماشاچیان برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This year is a trial run for the new service, before it is officially introduced in 200
[ترجمه گوگل]امسال یک اجرای آزمایشی برای سرویس جدید است، قبل از اینکه به طور رسمی در سال 200 معرفی شود
[ترجمه ترگمان]امسال آزمایشی برای خدمات جدید است، قبل از اینکه به طور رسمی در ۲۰۰ معرفی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But after a trial run, what do her passengers think of the ride?
[ترجمه گوگل]اما پس از یک دویدن آزمایشی، نظر مسافران او در مورد این سواری چیست؟
[ترجمه ترگمان]اما پس از یک محاکمه، مسافران او چه فکر می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Because this was the contraption's trial run, it was to be driven manually by turning the big wheel.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که این وسیله آزمایشی بود، قرار بود با چرخاندن چرخ بزرگ به صورت دستی هدایت شود
[ترجمه ترگمان]چون این محاکمه آزمایشی بود، باید با چرخاندن چرخ بزرگ، به صورت دستی رانده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The machine shall be put into trial run upon completion of installation.
[ترجمه گوگل]پس از اتمام نصب، دستگاه باید در حالت آزمایشی قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]این دستگاه باید برای تکمیل نصب در جریان محاکمه قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The result of the trial run is too bad.
[ترجمه گوگل]نتیجه اجرای آزمایشی خیلی بد است
[ترجمه ترگمان]نتیجه جریان محاکمه خیلی بد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We gave the machine a trial run before using it on the production line.
[ترجمه گوگل]ما دستگاه را قبل از استفاده در خط تولید آزمایشی انجام دادیم
[ترجمه ترگمان]ما قبل از استفاده از آن در خط تولید، آزمایشی انجام دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The machine failed on its trial run.
[ترجمه گوگل]دستگاه در اجرای آزمایشی خود شکست خورد
[ترجمه ترگمان]ماشین در جریان محاکمه شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He gave the machine a trial run.
[ترجمه گوگل]او ماشین را آزمایشی داد
[ترجمه ترگمان] اون دستگاه رو آزمایش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They also watched its trial run.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین اجرای آزمایشی آن را تماشا کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین شاهد اجرای آن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Provide all needed information to trial run manager and support with trial run.
[ترجمه گوگل]تمام اطلاعات مورد نیاز را به مدیر اجرای آزمایشی و پشتیبانی با اجرای آزمایشی ارائه دهید
[ترجمه ترگمان]تمام اطلاعات مورد نیاز برای مدیریت و پشتیبانی از اجرای آزمون را در اختیار آن ها قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رانش ازمایشی (اسم)
dry run, trial run

استفاده ازمایشی (اسم)
trial run

انگلیسی به انگلیسی

• experiment, test
a trial run is a first attempt at doing something, to make sure that you can do it properly.

پیشنهاد کاربران

اجرای آزمایشی
آزمایش یا تمرین چیزی جدید یا امتحان نشده برای ارزیابی اثربخشی آن
a test or rehearsal of something new or untried to assess its effectiveness

بپرس