trial lawyer

/ˈtraɪəlˈlɔɪər//ˈtraɪəlˈlɔːjə/

وکیل دادگستری که در دادگاههای جنایی حضور مییابد

جمله های نمونه

1. A trial lawyer is a fighter, one struggling to accomplish justice under the great disability of a legal education.
[ترجمه گوگل]یک وکیل محاکمه یک مبارز است، کسی که تحت ناتوانی شدید تحصیلات حقوقی برای اجرای عدالت تلاش می کند
[ترجمه ترگمان]یک وکیل محاکمه، مبارز است، کسی که در تلاش برای رسیدن به عدالت زیر معلولیت بزرگ یک آموزش قانونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Burdine's court-appointed trial lawyer, Joe Frank Cannon, who died in 199 was notorious for nodding off in courtrooms.
[ترجمه گوگل]جو فرانک کانن، وکیل محاکمه ای که توسط دادگاه منصوب شده بود، که در سال 199 درگذشت، به دلیل تکان دادن سر در سالن های دادگاه بدنام بود
[ترجمه ترگمان]قاضی دادگاه عالی Burdine، جو فرانک کانون، که در ۱۹۹ مرد کشته شد، به خاطر سر زدن در دادگاه بدنام بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Defense trial lawyer is stunned, hurries to support by the arm them.
[ترجمه گوگل]وکیل محاکمه مدافع مبهوت است، با عجله به حمایت از آنها می پردازد
[ترجمه ترگمان]وکیل محاکمه دفاع هاج و واج است و با عجله به طرف آن ها می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Bumpers was an ex-marine and a great trial lawyer.
[ترجمه گوگل]بامپرز یک نیروی دریایی سابق و یک وکیل محاکمه عالی بود
[ترجمه ترگمان]Bumpers یه افسر سابق نیروی دریایی و یه وکیل عالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hillary became a fine trial lawyer, but she never wore those orange pants to court again.
[ترجمه گوگل]هیلاری یک وکیل محاکمه خوب شد، اما دیگر هرگز آن شلوار نارنجی را به دادگاه نپوشید
[ترجمه ترگمان]هیلاری یک وکیل محاکمه عالی شد، اما او هرگز آن شلوار نارنجی را دوباره به دادگاه نپوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. John Coale, a prominent trial lawyer and Democrat who helped Ms. Palin create her political action committee, said in an interview that he had been given no advance word of her decision.
[ترجمه گوگل]جان کوئل، یک وکیل برجسته محاکمه و دموکرات که به خانم پیلین کمک کرد تا کمیته اقدام سیاسی خود را ایجاد کند، در مصاحبه ای گفت که هیچ اطلاع قبلی درباره تصمیم او به او داده نشده است
[ترجمه ترگمان]جان Coale، یک وکیل دادگاه برجسته و دموکرات که به خانم پالین کمک کرد تا کمیته سیاسی خود را ایجاد کند، در مصاحبه ای گفت که او هیچ یک از تصمیمات خود را پیش از این به او نداده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Gillard, a Welsh-born 48-year-old former trial lawyer and the first woman to serve as the country's prime minister, must find a way through the same issues that brought Mr. Rudd down.
[ترجمه گوگل]گیلارد، وکیل سابق 48 ساله ولزی تبار و اولین زنی که به عنوان نخست وزیر این کشور خدمت کرده است، باید راهی برای حل همان مسائلی که آقای راد را سرنگون کرد، بیابد
[ترجمه ترگمان]گیلارد که یک حقوقدان ۴۸ ساله اهل ولز و اولین زنی است که به عنوان نخست وزیر کشور خدمت می کند، باید از طریق همان مسائلی که آقای رود را به پایین کشانده است، راهی پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Since Mr Peel is a trial lawyer, this would be against his economic interests, but moral issues matter more, he says.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که آقای پیل یک وکیل محاکمه است، این برخلاف منافع اقتصادی اوست، اما مسائل اخلاقی اهمیت بیشتری دارند
[ترجمه ترگمان]او می گوید، از آنجا که آقای پیل، یک وکیل محاکمه است، این مساله مخالف منافع اقتصادی او خواهد بود، اما مسائل اخلاقی بیشتر اهمیت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bob is an excellent trial lawyer with a superior legal acumen.
[ترجمه گوگل]باب یک وکیل محاکمه عالی با زیرکی برتر حقوقی است
[ترجمه ترگمان]باب یک وکیل دادرسی عالی با فراست قانونی برتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A defendant's trial lawyer once said to review reporter.
[ترجمه گوگل]یک بار وکیل یک متهم گفت: خبرنگار را بازبینی کن
[ترجمه ترگمان]یک وکیل محاکمه یکی از متهمان به طور زمانی به خبرنگار گفت که این خبرنگار را بررسی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. An emotive trial lawyer; the emotive issue of nuclear disarmament.
[ترجمه گوگل]یک وکیل محاکمه احساساتی؛ موضوع احساسی خلع سلاح هسته ای
[ترجمه ترگمان]یک وکیل محاکمه احساسی؛ موضوع احساسی خلع سلاح هسته ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. No wonder: Hewes is an ice-eyed trial lawyer and serpentine liar who disdains white-collar violence in favor of open sadism.
[ترجمه گوگل]جای تعجب نیست: هیوس یک وکیل محاکمه با چشمان یخی و دروغگوی مارپیچ است که از خشونت یقه سفیدها به نفع سادیسم آشکار بیزار است
[ترجمه ترگمان]تعجبی ندارد: Hewes یک وکیل محاکمه با چشم یخی و دروغگو serpentine است که خشونت خانگی را به نفع of باز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Berry is an excellent trial lawyer dawn a superior legal acumen.
[ترجمه گوگل]بری یک وکیل محاکمه عالی است که از زیرکی برتر حقوقی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]بری یک وکیل مدافع دادرسی عالی است که دارای فراست قانونی برتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Before he became a senator, Edwards was a trial lawyer specializing in personal-injury cases, always on the plaintiff's side.
[ترجمه گوگل]ادواردز قبل از اینکه سناتور شود، یک وکیل محاکمه و متخصص در پرونده های جراحات شخصی بود و همیشه در کنار شاکی بود
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه به یک سناتور تبدیل شود، ادواردز یک وکیل تحت محاکمه بود که در پرونده های مربوط به صدمات شخصی، همیشه در طرف شاکی متخصص بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Once she became a prosecutor, she quickly established herself as a masterful trial lawyer.
[ترجمه گوگل]هنگامی که او یک دادستان شد، به سرعت خود را به عنوان یک وکیل محاکمه ماهر معرفی کرد
[ترجمه ترگمان]به محض این که او یک دادستان شد، به سرعت خود را به عنوان وکیل دادگاه عالی اداره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس