transcendence

/trænˈsendəns//trænˈsendəns/

برتری، تفوق، وراروی

جمله های نمونه

1. It represents a heroic transcendence of the most powerful drives of men.
[ترجمه گوگل]این نشان دهنده یک برتری قهرمانانه از قدرتمندترین انگیزه های مردان است
[ترجمه ترگمان]این نشان دهنده برتری قهرمانانه of drives مردان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But I took on the idea of transcendence only at a personal level.
[ترجمه گوگل]اما من ایده تعالی را فقط در سطح شخصی پذیرفتم
[ترجمه ترگمان]اما من ایده تعالی را فقط در یک سطح شخصی گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They long for transcendence, but their individual anguish is alleviated by the knowledge that they share their fate.
[ترجمه گوگل]آنها آرزوی تعالی را دارند، اما اندوه فردی آنها با دانستن اینکه آنها در سرنوشت خود سهیم هستند، کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]آن ها برای تعالی طولانی هستند، اما درد فردی آن ها با آگاهی از اینکه آن ها سرنوشت خود را به اشتراک می گذارند، برطرف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It endows transcendence which aesthetic activities own with ultimate pursuit by eliminating theological notions in Paul Tillich's philosophy.
[ترجمه گوگل]با حذف مفاهیم الهیاتی در فلسفه پل تیلیش، تعالی را که فعالیت‌های زیبایی‌شناختی دارند، به دنبال نهایی می‌بخشد
[ترجمه ترگمان]این امر تعالی می بخشد که فعالیت های زیبایی شناسی با پی گیری نهایی از طریق حذف عقاید دینی در فلسفه پاول Tillich
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The criticism and transcendence to Hegelian mentalism and Feuerbach s visual materialism is the new materialism philosophical theory origination of Marx.
[ترجمه گوگل]نقد و تعالی به ذهنیت هگلی و ماتریالیسم بصری فویرباخ، خاستگاه نظریه فلسفی ماتریالیسم جدید مارکس است
[ترجمه ترگمان]این نقد و تفوق به فلسفه هگل و مادی گرایی بصری Feuerbach، نظریه جدید فلسفی مادی گرایی، نظریه فلسفی materialism از مارکس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Through the formal content, art embodies its transcendence, criticism and the negativeness. It is the aesthetic form makes art as a self-contained whole to confront the realistic alienation.
[ترجمه گوگل]هنر از طریق محتوای رسمی، ماورایی، نقد و منفی بودن خود را تجسم می بخشد این فرم زیبایی‌شناختی است که هنر را به عنوان یک کل مستقل برای مقابله با بیگانگی واقع‌گرایانه می‌سازد
[ترجمه ترگمان]هنر از طریق محتوای رسمی، برتری، نقد و the را در بر می گیرد این شکل زیبایی است که هنر را به عنوان یک کل برای مقابله با بیگانگی واقعی می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He realized the theoretical transcendence from knowledge to wisdom by the theory of Rational Intuition, Dialectical Synthesis and Self-verification of Morality.
[ترجمه گوگل]او با تئوری شهود عقلانی، سنتز دیالکتیکی و خود تأیید اخلاق به تعالی نظری از دانش به خرد پی برد
[ترجمه ترگمان]او احساس برتری نظری از دانش به خرد را با نظریه شهود منطقی، سنتز Dialectical و خود - تصدیق اخلاق را درک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Transcendence is the basic attribute and inherence speciality of the human existence and its activities.
[ترجمه گوگل]تعالی صفت اساسی و تخصص ذاتی وجود انسان و فعالیت های آن است
[ترجمه ترگمان]Transcendence ویژگی اصلی و ویژگی های inherence وجود انسانی و فعالیت های آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is through transcendence that freedom from karmic relations is found.
[ترجمه گوگل]از طریق تعالی است که آزادی از روابط کارمایی به دست می آید
[ترجمه ترگمان]از لحاظ برتری آزادی از روابط karmic یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Secondly, because Confucianism does not have the general form of religion, and it emphasizes "transcendence and immanence" and so on, thus it is a special religion.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، چون آیین کنفوسیوس شکل کلی دین را ندارد و بر «استعلایی و ماندگاری» و غیره تأکید دارد، بنابراین دین خاصی است
[ترجمه ترگمان]دوم، به این خاطر که Confucianism شکل کلی مذهب ندارند، و بر \"تعالی و immanence\" تاکید دارد، در نتیجه یک مذهب خاص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Chaucer's inheritance and transcendence of the courtly love tradition lay the basis for the development of English literature and for the literary prosperity in the Elizabethan period.
[ترجمه گوگل]میراث چاسر و فراتر از سنت عشق درباری، اساس توسعه ادبیات انگلیسی و رونق ادبی در دوره الیزابت را ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]وراثت و برتری سنت عشقی درباری، پایه و اساس پیشرفت ادبیات انگلیسی و رونق ادبیات دوران الیزابت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The biggest happiness in life is realizing self - transcendence.
[ترجمه گوگل]بزرگترین خوشبختی در زندگی، درک خود متعالی است
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین شادی در زندگی درک خود تعالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But these lapses are far outweighed by moments of transcendence.
[ترجمه گوگل]اما این لغزش ها به مراتب بیشتر از لحظات متعالی است
[ترجمه ترگمان]اما این خطاها به مراتب بیشتر از لحظات تعالی و تعالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But in its third rendition, the one in charcoal on paper, the comical figure metamorphoses into transcendence.
[ترجمه گوگل]اما در اجرای سوم خود، که در زغال چوب روی کاغذ است، این شخصیت کمیک به ماورایی تبدیل می‌شود
[ترجمه ترگمان]اما در سومین انتقال، کسی که با زغال چوب بر کاغذ نوشته شده بود، کو لت را به حال خود transcendence
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• superiority, being majestic, state of being supernatural
transcendence is the quality of existing outside normal limits, or of being more important than other things; a formal word.

پیشنهاد کاربران

۱. تعالی. استعلا ۲. فراروندگی. فراگیری
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : transcend
✅️ اسم ( noun ) : transcendence
✅️ صفت ( adjective ) : transcendent / transcendental
✅️ قید ( adverb ) : _
ماورائی
برتری، چیرگی، فرا روی، فراز آمدن
والایی - والامنشی
فر ا دنیوی
معنویت
فراباشندگی
تعالی
فرازمینی بودن
استعلاء

بپرس