train on

پیشنهاد کاربران

پیاده شده است
آموزش داده شده است
trained on something
علوم نظامی: نشانه گرفتن جایی
ان فراز در جایی بکار برده می شود که یک سلاح از قبل برای اقدامی در آینده جایی را نشانه گرفته باشد. برای مثال یک توپ برای پیشگیری از نفوذ دشمنان پایه یک پل را نشانه می گیرد تا در صورت عملیات دشمن آنرا منهدم کند.
تمرکز کردن بر
۱ - نشانه گرفتن to aim or focus at
They kept their eyes trained on him
۲ - آموزش دادن، to teach, educate, guide, coach
Our employees need to be trained on Excel.

بپرس