trace back

پیشنهاد کاربران

ریشه داشتن در
بر می گررد به
to track sth back to sth
ریشه چیزی را در چیزی یافتن
مثلا: خیلی ها ریشه تمام مشکلات زیست محیطی رو به فعالیت های انسان نسبت میدن. ( ریشه مشکلات زیست محیطی رو در فعالیت های انسان نسبت میدن. )
Some people trace all environmental problems back to human activities
علت یابی
متعلق بودن به مربوط بودن به
برگشتن
رد پا یا ریشه ای را یافتن
عموما مربوط به یافتن مصداقی در گذشته، برای چیزی که در حال حاضر وجود دارد
ردیابی کردن، ردپای چیزی را در . . . دیدن/یافتن
this confusion can be traced back to an inappropriate theory = ردپای این آشفتگی را می توان در نظریه ای نامناسب یافت
ریشه یابی کردن
برگشتن به منشا

بپرس