toothache

/ˈtuːθeɪk//ˈtuːθeɪk/

معنی: دندان درد، درد دندان
معانی دیگر: دندان درد، درد دندان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a pain in or close to a tooth.

جمله های نمونه

1. toothache was making me frantic
دندان درد داشت مرا دیوانه می کرد.

2. a nagging toothache
درد دندان رنجه آور

3. he has a toothache and his cheek is swollen
دندانش درد می کند و گونه اش ورم کرده است.

4. a drug to alleviate a toothache
دارویی برای تسکین دندان درد

5. a man excruciated by a toothache
مردی که دچار دندان درد شدید بود

6. the medicine did not allay my toothache
دارو درد دندانم را تسکین نداد.

7. His face was swollen with toothache.
[ترجمه ب گنج جو] لپهاش از درد دندان باد کرده بود.
|
[ترجمه گوگل]صورتش از دندان درد متورم شده بود
[ترجمه ترگمان]صورتش از درد ورم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A toothache racked my jaw.
[ترجمه گوگل]دندان درد فکم را تکان داد
[ترجمه ترگمان]درد دندان به فک من خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I've had toothache on and off for a couple of months.
[ترجمه امیررضا رحیم زاده] چند ماه بود که دندان درد داشتم
|
[ترجمه گوگل]من چند ماه است که دندان درد کم و زیاد شده است
[ترجمه ترگمان]چند ماه است که درد دندان داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I have got toothache, so I must go to a dentist.
[ترجمه گوگل]من دندان درد دارم، پس باید به دندانپزشک مراجعه کنم
[ترجمه ترگمان]، من دندون درد دارم پس باید برم دندون پزشکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He gets irritable when he's got toothache.
[ترجمه گوگل]وقتی دندان درد می گیرد عصبانی می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی درد دندان دارد عصبانی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I had terrible toothache all last night.
[ترجمه گوگل]تمام دیشب دندان درد وحشتناکی داشتم
[ترجمه ترگمان]دیشب درد شدیدی داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her face swelled with the toothache.
[ترجمه امیررضا رحیم زاده] صورتش از درد دندان ورم کرده بود
|
[ترجمه گوگل]صورتش از درد دندان متورم شد
[ترجمه ترگمان]صورتش از درد دندان ورم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. My toothache has hung on for a month.
[ترجمه گوگل]دندان درد من یک ماه است که آویزان شده است
[ترجمه ترگمان] دندون درد من یه ماهه که آویزون شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I've got terrible toothache.
[ترجمه گوگل]من یک دندان درد وحشتناک دارم
[ترجمه ترگمان]درد دندان وحشتناکی دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. I've got a toothache.
[ترجمه گوگل]من دندون درد دارم
[ترجمه ترگمان]درد دندان دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. But a toothache can be a singularly uncomfortable experience.
[ترجمه امیررضا رحیم زاده] اما درد دندان می تواند یک تجربه غیرعادی باشد
|
[ترجمه گوگل]اما دندان درد می تواند یک تجربه منحصر به فرد ناراحت کننده باشد
[ترجمه ترگمان]اما درد دندان می تواند یک تجربه غیرعادی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دندان درد (اسم)
toothache

درد دندان (اسم)
toothache

انگلیسی به انگلیسی

• pain in the teeth
toothache is pain in one of your teeth.

پیشنهاد کاربران

toothache ( n ) ( tuθeɪk ) =a pain in your teeth or in one tooth, e. g. I have a toothache.
toothache
دندان درد: ) )
سرافکندگی - شرمندگی - خجالت زدگی
خارج از حد
بیشتر از کامل شدن
بیش از اندازه
بیش از حد
خارج از حد
بیش از اندازه
بسیار از خود بیشتر

دندان درد 🥰
درد دندان ، دندان درد
هردو معنی درست است
دندان درد

سردرد
دندان درد گاهی اوقات خاص درد ناشی از خوردنضربه نیز معنی می دهد
دندان درد . درد دندان
دندان درد ، درد دندان
درد دندان
بسیاربیش از اندازه
دندان درد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس