tolerantly

/ˈtɒlərəntli//ˈtɒlərəntli/

معنی: ازاده، دارای سعه نظر، بامدارا، مدارا امیز، ازادمنش، شخص متحمل
معانی دیگر: شکیبا، اغما­ کننده، بردبار

جمله های نمونه

1. She had listened tolerantly to his jumbled account.
[ترجمه گوگل]او با تسامح به حساب درهم ریخته او گوش داده بود
[ترجمه ترگمان]او با دقت به حساب درهم و برهم خود گوش داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We'd better instead face them rationally and tolerantly, so as to show and maintain our dignity.
[ترجمه گوگل]بهتر است در عوض با آنها منطقی و با مدارا روبرو شویم تا عزت خود را نشان دهیم و حفظ کنیم
[ترجمه ترگمان]بهتر است به جای آن با آن ها روبرو شویم، منطقی و با بردباری، تا نشان دهیم و منزلت خود را حفظ کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Emil smiled tolerantly and stood looking down at her with his old, brooding gaze.
[ترجمه گوگل]امیل با تسامح لبخندی زد و ایستاد و با نگاه قدیمی و متفکرش به او نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]امیل با شکیبایی لبخند می زد و با نگاه پیر و متفکر خود به او خیره شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He reacts rather tolerantly toward his son's juvenile behavior.
[ترجمه گوگل]او نسبت به رفتار نوجوانان پسرش نسبتاً با تسامح واکنش نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]او نسبت به رفتار نوجوانان پسرش با بردباری واکنش نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I would tell my grandmother about all the crazy things I'd been doing and she would just smile tolerantly.
[ترجمه گوگل]به مادربزرگم درباره تمام کارهای دیوانه‌واری که انجام می‌دادم می‌گفتم و او فقط با تحمل لبخند می‌زد
[ترجمه ترگمان]من به مادربزرگم در مورد تمام کاره ای احمقانه ای که انجام داده بودم می گفتم و او هم با شکیبایی لبخند می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. So as understands in the beautiful marriage that believing in tolerantly is a perfect happy marriage.
[ترجمه گوگل]بنابراین همانطور که در ازدواج زیبا می فهمد که اعتقاد به بردباری یک ازدواج سعادتمند کامل است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، به عنوان درک این ازدواج زیبا که اعتقاد به tolerantly یک ازدواج شاد عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ازاده (قید)
tolerantly

دارای سعه نظر (قید)
tolerantly

بامدارا (قید)
tolerantly

مدارا امیز (قید)
tolerantly

ازادمنش (قید)
tolerantly

شخص متحمل (قید)
tolerantly

انگلیسی به انگلیسی

• broad-mindedly, permissively, in an unprejudiced manner, indulgently

پیشنهاد کاربران

با صبر و حوصله
توجه کنید که این کلمه قید است. به معانی؛
با بردباری، با شکیبایی، با سازش و مدارا
بنابراین صبور، شکیبا و معانی با قلب صفت، غلط است.
متسامح
صبور با صبر

بپرس