toady

/ˈtoʊdi//ˈtəʊdi/

معنی: چاپلوس، متملق، کاسه لیس، مداهنه کردن
معانی دیگر: چاپلوسی کردن، تملق گفتن، زبان بازی کردن، آدم چاپلوس، سالوس پیشه، سالوسگر، چرب زبان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: toadies
• : تعریف: someone who fawns over or flatters others for personal advantage or profit; sycophant.
مشابه: lackey

- Among the director's friends and acquaintances are a good number of toadies hoping to break into show business themselves.
[ترجمه گوگل] در میان دوستان و آشنایان کارگردان، تعداد زیادی از بچه‌هایی هستند که امیدوارند خودشان وارد تجارت نمایشی شوند
[ترجمه ترگمان] در میان دوستان و آشنایان مدیر یک تعداد خوب از toadies هستند که امیدوارند بتوانند خود را به کسب وکار نشان دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: toadies, toadying, toadied
مشتقات: toadyish (adj.), toadyism (n.)
• : تعریف: to fawn or flatter others, or abase oneself, in order to gain favor or advancement.
مشابه: grovel, lackey

جمله های نمونه

1. I'm not prepared to toady to him just to save my job.
[ترجمه Sis] من حاضر نیستم برای نجات شغلم به او چاپلوسی بکنم.
|
[ترجمه گوگل]من حاضر نیستم فقط برای نجات شغلم با او حرف بزنم
[ترجمه ترگمان]من آماده نیستم که او برای نجات شغل من از او خواستگاری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Is Tony now the Toad's toady?
[ترجمه گوگل]آیا تونی اکنون وزغ است؟
[ترجمه ترگمان]آیا تونی now است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He felt like a hanger-on, a toady.
[ترجمه گوگل]او مانند یک آویز، یک وزغ احساس می کرد
[ترجمه ترگمان]او نسبت به او toady کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He knows how to toady to his boss.
[ترجمه شمیم] او میداند چطور چاپلوسی رئیسش را بکند
|
[ترجمه گوگل]او می‌داند که چگونه با رئیسش حرف بزند
[ترجمه ترگمان]او می داند چگونه با رئیسش مخالفت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Arrogance has no defense against a toady.
[ترجمه گوگل]استکبار هیچ دفاعی در برابر زمزمه ندارد
[ترجمه ترگمان]غرور و تکبر هیچ دفاعی در برابر toady ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The craft of thatching as it is practiced toady has changed very little since the Middle Ages.
[ترجمه گوگل]هنر کاهگلی که امروزه انجام می شود از قرون وسطی تغییر چندانی نکرده است
[ترجمه ترگمان]این هنر of به همان اندازه که در قرون وسطی انجام شده است، از زمان قرون وسطی کمی تغییر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I caught a rabbit in the trap toady.
[ترجمه گوگل]من یک خرگوش را در تله گرفتار کردم
[ترجمه ترگمان]خرگوشی را در دام انداختن او دستگیر کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The salmon is good toady, it's very fresh.
[ترجمه گوگل]ماهی قزل آلا وزغ خوبی است، بسیار تازه است
[ترجمه ترگمان]ماهی قزل آلا او toady است، خیلی تازه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Oh, hello, Mr. Lee. How are you toady?
[ترجمه گوگل]اوه، سلام آقای لی حالتون چطوره؟
[ترجمه ترگمان]\"اوه، سلام آقای\" لی نسبت به او toady؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He disdains toady to his boss.
[ترجمه Mrjn] او از چاپلوسی کردن برای رئیسش بیزار است.
|
[ترجمه گوگل]او نسبت به رئیس خود بیزاری می کند
[ترجمه ترگمان]او toady را تحقیر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Toady, the Indian and Chinese have their big communities there.
[ترجمه گوگل]هندی ها و چینی ها جوامع بزرگ خود را در آنجا دارند
[ترجمه ترگمان]Toady، هندی و چینی، جوامع بزرگ خود را در آنجا دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Toady is the volunteer recruited day.
[ترجمه گوگل]Toady روز استخدام داوطلبان است
[ترجمه ترگمان]Toady یک روز داوطلب است که استخدام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Don't toady to or be obsequious to rich or powerful people.
[ترجمه گوگل]به افراد ثروتمند یا قدرتمند دست و پا نزنید یا نسبت به آنها فحاشی نکنید
[ترجمه ترگمان]به افراد ثروتمند یا قدرتمند تملق نگویید یا تملق نگویید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We knocked off work a little earlier toady because of the bad weather.
[ترجمه گوگل]به دلیل هوای بد، کمی زودتر کار را تعطیل کردیم
[ترجمه ترگمان]ما کمی زودتر از موعد به خاطر آب و هوای بد کارمان را خراب کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We went out again to buy materials toady.
[ترجمه گوگل]دوباره رفتیم بیرون تا مواد بخریم
[ترجمه ترگمان]ما دوباره برای خرید مواد toady بیرون رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چاپلوس (اسم)
blandishment, toady, bootlick, truckler

متملق (اسم)
flatterer, toady, sycophant, toadeater

کاسه لیس (اسم)
toady, lickspittle

مداهنه کردن (فعل)
toady

انگلیسی به انگلیسی

• flatterer, sycophant, parasite
flatter in the hope of gaining favor, fawn upon

پیشنهاد کاربران

Bootlicker
Brownnoser
Flatterer
Sycophant
Apple polisher
Fawner
Groveller
Ass kisser
Lacker
A person who sucks up to somebody
A person who curry favors with somebody
متملق، چاپلوس، پاچه خوار
کسی که خوش رقصی میکنه

چاپلوسی
she imagined him toadying to his rich clients
خایمال. چرب زبان

بپرس