timeserver

/ˈtaɪmsɝːvər//ˈtaɪmsɜːvə/

ابن الوقت، نان به نرخ روز خور، فرصت طلب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: timeserving (adj.)
• : تعریف: one who adapts his or her conduct to prevailing custom or opinion, for personal advantage; opportunist.

جمله های نمونه

1. That is why the gutless time-servers at the Polytechnic asked me to leave.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل بود که سرورهای بی رحم در پلی تکنیک از من خواستند که آنجا را ترک کنم
[ترجمه ترگمان]به خاطر همین بود که از servers gutless، از من خواست که برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Bolshoi is full of indolent time-servers, more interested in feathering their nests than in Swan Lake.
[ترجمه گوگل]بولشوی مملو از سرورهای بی حال است که بیشتر به پر کردن لانه هایشان علاقه مند هستند تا دریاچه سوان
[ترجمه ترگمان]بولشوی پر از اوقات فراغت است - سرورها، بیشتر علاقه مند به تغییر زاویه nests نسبت به دریاچه قو هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. TimeServer and TimeClient have features such as good performance of time adjusting and easy to use.
[ترجمه گوگل]TimeServer و TimeClient دارای ویژگی هایی مانند عملکرد خوب تنظیم زمان و استفاده آسان هستند
[ترجمه ترگمان]TimeServer و TimeClient دارای ویژگی هایی چون عملکرد خوب زمان تنظیم و استفاده آسان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sticking with an employee who breaks his little toe is one thing; keeping timeservers who endanger profitability is another.
[ترجمه گوگل]چسبیدن به کارمندی که انگشت کوچک پایش می شکند یک چیز است نگه داشتن سرورهای زمانی که سودآوری را به خطر می اندازند، یکی دیگر از موارد است
[ترجمه ترگمان]برقراری ارتباط با کارمندی که انگشت کوچکش را بشکند یک چیز است؛ نگه داشتن timeservers که سودآوری را به خطر می اندازند یکی دیگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The last time you checked acts as the variable to trigger refreshing the time from the timeserver.
[ترجمه گوگل]آخرین باری که علامت زده اید به عنوان متغیری عمل می کند تا زمان را از سرور زمان به روز کند
[ترجمه ترگمان]آخرین باری که شما عمل را به عنوان متغیر برای تریگر کردن زمان از the بررسی کردید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Once set up the host computer can serve as a timeserver to any size network.
[ترجمه گوگل]پس از راه‌اندازی، رایانه میزبان می‌تواند به‌عنوان یک سرور زمان برای هر شبکه‌ای با اندازه‌ای عمل کند
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک کامپیوتر میزبان راه اندازی می شود می تواند به عنوان a برای هر شبکه اندازه عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The program supports an unlimited number of connections, IP filtering, upload and download ratios, explicit limits per user and real- timeserver activity monitoring.
[ترجمه گوگل]این برنامه از تعداد نامحدودی اتصال، فیلتر IP، نسبت آپلود و دانلود، محدودیت های صریح برای هر کاربر و نظارت بر فعالیت سرور زمان واقعی پشتیبانی می کند
[ترجمه ترگمان]این برنامه از تعداد نامحدودی از اتصالات، فیلترینگ IP، بارگذاری و نسبت های دانلود، محدودیت صریح در هر کاربر و نظارت بر فعالیت واقعی پشتیبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who conforms, one who "goes with the flow"

پیشنهاد کاربران

زمانه دار
زمانه ساز

نان به نرخ روز خور
کسی که نان را به نرخ روز میخورد

بپرس