timesaving

/ˈtaɪmˌseɪvɪŋ//ˈtaɪmˌseɪvɪŋ/

(مقرون به صرفه از نظر وقت) زمانکاه، زمان اندوز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: timesaver (n.)
• : تعریف: facilitating the conservation or efficient use of time.
مشابه: efficient

جمله های نمونه

1. Washing machines and vacuum cleaners are timesaving devices.
[ترجمه گوگل]ماشین لباسشویی و جاروبرقی وسایلی هستند که در زمان صرفه جویی می کنند
[ترجمه ترگمان]شستن ماشین ها و تمیز کننده های خلا وسایل timesaving هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The product has many other time-saving features.
[ترجمه گوگل]این محصول دارای بسیاری دیگر از ویژگی های صرفه جویی در زمان است
[ترجمه ترگمان]این محصول دارای ویژگی های صرفه جویی در زمان زیادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We asked readers who rush from work to the kitchen to share their quick, family-friendly recipes and time-saving techniques.
[ترجمه گوگل]ما از خوانندگانی که از محل کار به آشپزخانه عجله می کنند خواستیم دستور العمل های سریع و خانوادگی و تکنیک های صرفه جویی در زمان خود را به اشتراک بگذارند
[ترجمه ترگمان]ما از خوانندگان سوال کردیم که با عجله از کار به آشپزخانه می روند تا دستور العمل های رفتاری دوستانه و خانوادگی خود را به اشتراک بگذارند و تکنیک های صرفه جویی در زمان را به اشتراک بگذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Icons designate shortcuts, time-saving tips, useful definitions, cautions and pitfalls to be avoided.
[ترجمه گوگل]نمادها میانبرها، نکات صرفه جویی در زمان، تعاریف مفید، احتیاط ها و مشکلاتی را که باید اجتناب شود مشخص می کنند
[ترجمه ترگمان]آیکون های میان بر، نکات صرفه جویی در زمان، تعاریف مفید، هشدارها و دام های مفید برای اجتناب از آن ها را انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We spend a fortune on the latest time-saving gadgets.
[ترجمه گوگل]ما هنگفتی را صرف جدیدترین ابزارهای صرفه جویی در زمان می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما ثروت خود را صرف آخرین ابزار صرفه جویی در زمان می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Plan everything to give time-saving efficiency, for you will need it - time is literally money in these circumstances.
[ترجمه گوگل]همه چیز را برای صرفه جویی در زمان برنامه ریزی کنید، زیرا به آن نیاز خواهید داشت - در این شرایط زمان به معنای واقعی کلمه پول است
[ترجمه ترگمان]برای صرفه جویی در زمان صرفه جویی کنید، چون شما به آن نیاز دارید - زمان به معنای پول در این شرایط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A recently acquired photo-copier has proved a great time-saving boon for note taking.
[ترجمه گوگل]یک دستگاه کپی که اخیراً خریداری شده است، یک امتیاز عالی برای صرفه جویی در زمان برای یادداشت برداری است
[ترجمه ترگمان]عکسی که اخیرا به دست امده است، یک موهبت بزرگ برای صرفه جویی در زمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Another time-saving tip is my way of threading the tension arm assembly.
[ترجمه گوگل]نکته دیگری که در زمان صرفه جویی می کند، روش من برای نخ کردن مجموعه بازوی کششی است
[ترجمه ترگمان]یک نکته دیگر برای صرفه جویی در زمان روش من برای threading کردن دسته بازوی کششی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. IDL is the ideal timesaving solution for data analysis, data visualization, and software application development.
[ترجمه گوگل]IDL راه حل ایده آلی برای صرفه جویی در زمان برای تجزیه و تحلیل داده ها، تجسم داده ها و توسعه نرم افزار است
[ترجمه ترگمان]IDL ها راه حل timesaving ایده آل برای آنالیز داده ها، تصویرسازی داده و توسعه نرم افزار نرم افزار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Pick one timesaving principle each month and put it into practice.
[ترجمه گوگل]هر ماه یک اصل صرفه جویی را انتخاب کنید و آن را عملی کنید
[ترجمه ترگمان]یک اصل timesaving را در هر ماه انتخاب کرده و آن را عملی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The whole process of making is done by computer, easy operational and timesaving.
[ترجمه گوگل]کل فرآیند ساخت توسط کامپیوتر، عملیاتی آسان و صرفه جویی در زمان انجام می شود
[ترجمه ترگمان]کل فرآیند ساخت توسط کامپیوتر، عملیات آسان و timesaving انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The utility model with preferred effect is convenient to use, timesaving and is suitable for students.
[ترجمه گوگل]مدل ابزار با جلوه ترجیحی برای استفاده راحت است، در زمان صرفه جویی می کند و برای دانش آموزان مناسب است
[ترجمه ترگمان]مدل مصرفی با اثر ترجیح داده شده، استفاده، timesaving و مناسب برای دانش آموزان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The algorithm employs the baker transformation to encrypt binary watermark, simple and timesaving in implementation.
[ترجمه گوگل]این الگوریتم از تبدیل نانوا برای رمزگذاری واترمارک باینری، ساده و صرفه جویی در زمان در پیاده سازی استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]این الگوریتم از تبدیل نانوا به رمزنگاری دودویی، ساده و timesaving در اجرا استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. As Virgo moms are very particular about time, they would love anything which is timesaving.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که مادران باکره در مورد زمان بسیار خاص هستند، هر چیزی را که صرفه جویی در وقت داشته باشد را دوست دارند
[ترجمه ترگمان]در حالی که متولدین برج سنبله در این زمان بسیار خاص هستند، هر چیزی را که timesaving باشد دوست خواهند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of saving time

پیشنهاد کاربران

بپرس