time clock

/ˈtaɪmklɑːk//taɪmklɒk/

(برای ثبت هنگام آمد و رفت کارگر و کارمند) زمان نگار، ساعتی که زمان ورود وخروج کارمندان را ثبت میکند، گاه ساعت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
عبارات: punch a time clock
• : تعریف: a clock that records the exact time on a card, used by employees to record the time of their arrival at and departure from work.

جمله های نمونه

1. I was not looking at a time clock or hours.
[ترجمه گوگل]به ساعت یا ساعت نگاه نمی کردم
[ترجمه ترگمان]به ساعت یا ساعت ها نگاه نمی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Dear Help Wanted: We punch a time clock and our employer has a rigid lateness policy.
[ترجمه گوگل]درخواست کمک عزیز: ما ساعت زمان را می زنیم و کارفرمای ما یک خط مشی سخت تأخیر دارد
[ترجمه ترگمان]راهنمای Dear: ما یک ساعت زمان شروع می کنیم و کارفرما از سیاست تاخیر سخت گیری برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A pseudo-variable which reads and sets the elapsed time clock.
[ترجمه گوگل]یک متغیر شبه که ساعت زمان سپری شده را می خواند و تنظیم می کند
[ترجمه ترگمان]یک شبه - متغیری که ساعت زمان سپری شده را مطالعه کرده و تنظیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Baby schedules did not fit any time clock.
[ترجمه گوگل]برنامه های کودک با هیچ ساعت زمانی مطابقت نداشت
[ترجمه ترگمان]برنامه کوچاماکوچولو موقع زمان مناسب نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If there were a time clock for murder, it would show one every twenty-six minutes.
[ترجمه گوگل]اگر یک ساعت زمانی برای قتل وجود داشت، هر بیست و شش دقیقه یک ساعت را نشان می داد
[ترجمه ترگمان]اگر زمانی برای قتل زمان داشته باشد، هر بیست و شش دقیقه یک بار نشان خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Alternatively, a single softner operating on a time clock and regenerating during the night may be the best solution.
[ترجمه گوگل]روش دیگر، یک نرم‌کننده منفرد که بر روی ساعت زمان کار می‌کند و در طول شب بازسازی می‌شود، ممکن است بهترین راه‌حل باشد
[ترجمه ترگمان]متناوبا، یک softner واحد فعال در ساعت زمان و تولید مجدد در طول شب ممکن است بهترین راه حل باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sleepwalking most of the time clock a few minutes to a small range.
[ترجمه گوگل]راه رفتن در خواب اکثر اوقات ساعت چند دقیقه تا محدوده کوچکی است
[ترجمه ترگمان]حداکثر زمان را در عرض چند دقیقه به یک محدوده کوچک تقسیم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Real time Clock DS 12887 datasheet complete source code can be directly used by the test.
[ترجمه گوگل]زمان واقعی Clock DS 12887 دیتاشیت کد منبع کامل را می توان به طور مستقیم توسط آزمون استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]کد منبع زمان واقعی DS ۱۲۸۸۷ datasheet کد منبع کامل را می توان به طور مستقیم با تست مورد استفاده قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And display the time clock, clock and alarm functions transferred, the whole point of time.
[ترجمه گوگل]و نمایش ساعت زمان، ساعت و توابع زنگ هشدار منتقل شده، کل نقطه زمان
[ترجمه ترگمان]و ساعت زمان و عملکردهای زنگ ساعت و زنگ ساعت را نمایش دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. State of suspended time clock display.
[ترجمه گوگل]وضعیت نمایش ساعت معلق زمان
[ترجمه ترگمان]وضعیت نمایش ساعت زمان معلق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The time clock is broken, sir.
[ترجمه گوگل]ساعت خراب است قربان
[ترجمه ترگمان]ساعت The خرابه، قربان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Do you know anyone who punches a time clock?
[ترجمه گوگل]آیا کسی را می شناسید که به ساعت زمان ضربه بزند؟
[ترجمه ترگمان]کسی رو می شناسی که بهم وقت بده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Atom time clock synchronizer - synchronize clock of YOUR PC with atomic time server.
[ترجمه گوگل]همگام ساز ساعت اتم - ساعت رایانه شخصی خود را با سرور زمان اتمی همگام کنید
[ترجمه ترگمان]ساعت زمان اتم با ساعت اتمی همراه با کارگزار زمان اتمی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Keyboard input method can modify the electronic time clock.
[ترجمه گوگل]روش ورودی صفحه کلید می تواند ساعت الکترونیکی زمان را تغییر دهد
[ترجمه ترگمان]روش ورودی صفحه کلید می تواند ساعت زمان الکترونیکی را اصلاح کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Real Time Clock SD 2000 literacy C 51 demo program, the test procedures, the use of confidence.
[ترجمه گوگل]زمان واقعی ساعت SD 2000 سواد C 51 برنامه آزمایشی، روش های آزمون، استفاده از اعتماد به نفس
[ترجمه ترگمان]کلاس آزمایشی SD زمان واقعی سال ۲۰۰۰، برنامه آزمایشی، رونده ای آزمون، استفاده از اعتماد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• clock with records when a worker arrives to and leaves from work

پیشنهاد کاربران

time clock ( n ) =a special clock that records the exact time that sb starts and finishes work, time card ( n ) =a piece of card on which the number of hours that sb has worked are recorded
time clock
دستگاه کارت زنی برای ثبت زمان ورود و خروج کارکنان
زمان سنج

بپرس