thursday

/ˈθɜːrzˌdi//ˈθɜːzdi/

معنی: پنج شنبه
معانی دیگر: پنج شنبه (مخفف: thu، thurs و th)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the fifth day of the week, occurring between Wednesday and Friday.

جمله های نمونه

1. Government officials visited the earthquake zone on Thursday morning to co-ordinate the relief effort.
[ترجمه گوگل]مقامات دولتی صبح پنجشنبه برای هماهنگی امدادرسانی از منطقه زلزله زده بازدید کردند
[ترجمه ترگمان]مقامات دولتی روز پنجشنبه صبح روز پنج شنبه از منطقه زلزله زده دیدن کردند تا تلاش های امدادی را هماهنگ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She's due to arrive on Thursday. Meanwhile, what do we do?
[ترجمه گوگل]او قرار است پنجشنبه بیاید در ضمن چکار کنیم؟
[ترجمه ترگمان]قرار است روز پنجشنبه برسد در همین حال، ما چه کار باید بکنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They're holding an auction of jewellery on Thursday.
[ترجمه گوگل]آنها در روز پنجشنبه یک حراج جواهرات برگزار می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها روز پنجشنبه یک حراجی جواهرات برگزار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I went to Edinburgh on Thursday.
[ترجمه امیرمحمد شیرزادی] من روز پنجشنبه به ادینبورگ رفتم
|
[ترجمه ترجمه سایه گوگل] پنجشنبه به ادینیبیروگ رفته ام
|
[ترجمه گوگل]من پنجشنبه به ادینبورگ رفتم
[ترجمه ترگمان]روز پنجشنبه به ادنبورگ رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Thursday is market day in Poitiers.
[ترجمه گوگل]پنجشنبه روز بازار در پواتیه است
[ترجمه ترگمان]روز پنجشنبه روز بازار پواتیه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They called at Mr Brown's office last Thursday.
[ترجمه گوگل]آنها پنجشنبه گذشته با دفتر آقای براون تماس گرفتند
[ترجمه ترگمان]آن ها روز پنجشنبه گذشته از دفتر آقای براون دیدن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The washing machine totally seized up on Thursday.
[ترجمه گوگل]ماشین لباسشویی روز پنجشنبه کاملا توقیف شد
[ترجمه ترگمان]ماشین لباس شویی بطور کامل روز پنجشنبه کشف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. On Thursday Barrett invited me for a drink.
[ترجمه گوگل]روز پنجشنبه بارت مرا برای نوشیدنی دعوت کرد
[ترجمه ترگمان]روز پنجشنبه برت مرا به مشروب دعوت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There's a meeting on Thursday afternoon .
[ترجمه گوگل]بعد از ظهر پنجشنبه جلسه ای هست
[ترجمه ترگمان]پنجشنبه بعد از ظهر جلسه ای برگزار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It's Steve's birthday on Thursday - I must send him a card.
[ترجمه گوگل]پنج شنبه تولد استیو است - باید برایش کارت بفرستم
[ترجمه ترگمان]امروز روز تولد استیو است - باید برایش یک کارت بفرستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Her visit will extend from Monday to Thursday.
[ترجمه گوگل]بازدید او از دوشنبه تا پنجشنبه ادامه خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]دیدار او از دوشنبه تا پنجشنبه افزایش خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He appeared at Manchester Crown Court on Thursday on a drink-driving charge.
[ترجمه گوگل]او روز پنجشنبه به اتهام رانندگی در حالت مستی در دادگاه سلطنتی منچستر حاضر شد
[ترجمه ترگمان]او روز پنج شنبه در دادگاه Crown منچستر، به اتهام رانندگی، ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mrs. Jones is at home on Thursday.
[ترجمه مهدیار بیات] سرکار خانم جونز در روز پنج شنبه است
|
[ترجمه arshia] سرکار خانم جونز در روز پنجشنبه در خانه است.
|
[ترجمه گوگل]خانم جونز پنجشنبه در خانه است
[ترجمه ترگمان]خانم جونز روز پنجشنبه در خانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This laundry makes deliveries on Thursday.
[ترجمه گوگل]این لباسشویی روز پنجشنبه تحویل می دهد
[ترجمه ترگمان]این رخت شویی تحویل پنجشنبه را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The contract that was signed on Thursday morning was backdated to March
[ترجمه گوگل]قراردادی که صبح پنجشنبه امضا شد به مارس بازمی گردد
[ترجمه ترگمان]قراردادی که پنجشنبه صبح به امضا رسید backdated تا مارس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پنج شنبه (اسم)
thursday

انگلیسی به انگلیسی

• fifth day of the week; fourth day of the week in some countries
thursday is the day after wednesday and before friday.

پیشنهاد کاربران

از روی اسم خدای باستانی آلمانی به نام Thor گرفته شده است
ترز دی
لطفا به من رای بدید
پنج شنبه

پنجشنبه ^_^
روز مشتری / خدای رومیان
day of Jupiter

بپرس