thrum

/θrʌm//θrʌm/

معنی: اندک، ته نخ، ریشه یا نخ اویخته، صدای تپ تپ یا زدن روی میز، زرزر کردن، مضراب زدن، روی میز زدن
معانی دیگر: (دستگاه شعر بافی یا نساجی) ریشه، تارهای بریده شده ی دو سر پارچه یا فرش، حاشیه، (ته پارچه یا حوله یا قالیچه و غیره را) ریشه دار کردن، ته نخ گذاشتن، (سه تار و گیتار و غیره) زدن، نواختن، نواخته شدن، (با انگشت روی چیزی) ضرب گرفتن، ضرب گیری، ریشه، ریشه یان  اویخته، ریشه دار، زرزرکردن درساز

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: thrums, thrumming, thrummed
(1) تعریف: to play (a stringed instrument or a tune) by plucking, esp. idly or repetitiously.
مشابه: pluck

(2) تعریف: to drum the fingers on.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
(1) تعریف: to pluck, or pluck a tune on, a stringed instrument.

(2) تعریف: to drum with the fingers.
اسم ( noun )
• : تعریف: a muffled, repetitious sound; thrumming.
اسم ( noun )
(1) تعریف: the remainder of a warp thread left on the loom after the woven fabric has been cut off.

(2) تعریف: any loose end of thread or yarn, as at the border of a piece of fabric; fringe.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: thrums, thrumming, thrummed
• : تعریف: to sew or insert short ends of rope yarn in (canvas on ships) so as to roughen the surface.

جمله های نمونه

1. He could hear the thrum of a banjo.
[ترجمه گوگل]او صدای بانجو را می شنید
[ترجمه ترگمان] اون می تونست ته نخ یه تار رو بشنوه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. My head was going thrum thrum thrum.
[ترجمه گوگل]سرم در حال فروپاشی بود
[ترجمه ترگمان]سر و کله م درست ته نخ ته کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The blood thrummed in my ears.
[ترجمه گوگل]خون در گوشم کوبید
[ترجمه ترگمان]خون در گوش هایم جریان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He thrummed a guitar.
[ترجمه گوگل]او یک گیتار را کوبید
[ترجمه ترگمان]اون گیتار می زنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The engine thrummed into life.
[ترجمه گوگل]موتور به زندگی تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]موتور وارد زندگی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Campaign headquarters thrum with passion, fear, and other powerful emotions.
[ترجمه گوگل]دفتر مرکزی کمپین با شور و شوق، ترس و دیگر احساسات قدرتمند غوطه ور می شود
[ترجمه ترگمان]ستاد مبارزاتی با شور و هیجان، ترس و دیگر احساسات قدرتمند مبارزه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The boss thrummed the table.
[ترجمه گوگل]رئیس روی میز کوبید
[ترجمه ترگمان]رئیس میز را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The engine thrummed as we drove through the countryside.
[ترجمه گوگل]وقتی در حومه شهر حرکت می کردیم، موتور به صدا درآمد
[ترجمه ترگمان]همان طور که در حومه شهر رانندگی می کردیم، موتور منفجر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But nothing could drown out the other incessant thrumming.
[ترجمه گوگل]اما هیچ چیز نمی توانست صدای کوبیدن بی وقفه دیگر را خفه کند
[ترجمه ترگمان]اما هیچ چیز نمی توانست آن ضربات کوبنده دیگر را غرق کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A double core high-temperature cable and the thrum of the spiral coil are welded in the I-shaped circular framework, and then extend out and are connected with a linker box arranged on a ladle shell.
[ترجمه گوگل]یک کابل دو هسته‌ای با دمای بالا و قسمت سیم پیچ مارپیچ در چارچوب دایره‌ای شکل I جوش داده می‌شوند و سپس به بیرون کشیده می‌شوند و با یک جعبه پیوندی که بر روی پوسته ملاقه چیده شده است به هم متصل می‌شوند
[ترجمه ترگمان]یک کابل دو جداره با دمای بالا و thrum سیم پیچ حلزونی در چارچوب دایره ای به شکل ۱ جوش داده می شوند و سپس با یک جعبه لینکر در یک shell متصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hold the two ends of the thrum. We will start the experiment.
[ترجمه گوگل]دو سر تروم را نگه دارید ما آزمایش را شروع خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]دو انتهای of را نگاه دارید ما این آزمایش را آغاز خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Also, because thrum blister easily, so must use palm meticulous ground flat.
[ترجمه گوگل]همچنین، از آنجایی که تروم به راحتی تاول می‌زند، بنابراین باید از زمین صاف کف دست استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]هم چنین به خاطر تاول زدن به راحتی، پس باید از کف زمین به دقت استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mom begins the work, rift sole, winkle thrum, the movement is in that way skilled.
[ترجمه گوگل]مامان کار را شروع می‌کند، کفی ریفت، ضربان چشمک، حرکت در آن راه ماهرانه است
[ترجمه ترگمان]مادر کار را شروع می کند، تنها شکاف، winkle thrum، این جنبش در آن روش ماهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Thrum of the lining after appendicitis operation art causes repellent reaction, affect fester, how to do?
[ترجمه گوگل]تورم پوشش پس از عمل آپاندیسیت هنر باعث واکنش دافع می شود، بر فستر تأثیر می گذارد، چگونه باید انجام داد؟
[ترجمه ترگمان]پس از ورم the ورم appendicitis ورم appendicitis، باعث واکنش نفرت آوری می شود، چرک و چرکین می شوند، چگونه باید انجام دهند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اندک (اسم)
whit, scantling, pinch, paucity, drib, modicum, thrum, scruple

ته نخ (اسم)
thrum

ریشه یا نخ اویخته (اسم)
thrum

صدای تپ تپ یا زدن روی میز (اسم)
thrum

زرزر کردن (فعل)
fiddle, thrum

مضراب زدن (فعل)
thrum, strum

روی میز زدن (فعل)
thrum

تخصصی

[نساجی] قسمت سر چله ویژه وصل نمودن به غلتک پارچه

انگلیسی به انگلیسی

• strum a guitar; knock

پیشنهاد کاربران

to make a continuous low sound:
The engine was thrumming steadily
صدای ملایم مداوم

بپرس