thousandth

/ˈθaʊzəndθ//ˈθaʊznθ/
معنی: یک هزارم، یک هزار، هزارم
معانی دیگر: هزارمین، هزاره

جمله های نمونه

1. the thousandth anniversary of khayyam
بزرگداشت هزاره ی خیام
2. The magazine has just published its six thousandth edition.
[ترجمه گوگل]این مجله به تازگی شش هزارمین نسخه خود را منتشر کرده است
[ترجمه ترگمان]این مجله با چاپ شش هزارمین نسخه خود را منتشر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The phone rings for the thousandth time.
[ترجمه گوگل]تلفن برای هزارمین بار زنگ می خورد
[ترجمه ترگمان]تلفن برای هزارمین بار زنگ می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. One ten thousandth of a gram of their poison is enough to kill a man.
[ترجمه گوگل]یک ده هزارم گرم زهر آنها برای کشتن انسان کافی است
[ترجمه ترگمان]برای کشتن یک نفر یک ده هزارم آن زهر به اندازه کافی برای کشتن یک مرد کافی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A millimeter is one - thousandth of a meter.
[ترجمه گوگل]میلی متر یک هزارم متر است
[ترجمه ترگمان]یک میلیمتر یک هزارم متر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. For the thousandth time, there's no such thing as ghosts.
[ترجمه گوگل]برای هزارمین بار، چیزی به نام ارواح وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]برای هزارمین بار، چیزی به نام ارواح وجود نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I told him for the thousandth time.
[ترجمه گوگل]برای هزارمین بار به او گفتم
[ترجمه ترگمان]برای بار هزارم به او گفتم:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. For the thousandth time, he relived the nightmare of his capture.
[ترجمه گوگل]برای هزارمین بار کابوس اسیر شدنش را دوباره زنده کرد
[ترجمه ترگمان]برای هزارم بار به کابوس اسارت خود می اندیشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Their cost is only one thousandth of imported diamond tool.
[ترجمه گوگل]هزینه آنها فقط یک هزارم ابزار الماس وارداتی است
[ترجمه ترگمان]هزینه آن ها تنها یک هزارم ابزار الماس وارداتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A unit of potential difference equal to one thousandth ( - 3 ) of a volt.
[ترجمه گوگل]واحد اختلاف پتانسیل برابر با یک هزارم (- 3) ولت
[ترجمه ترگمان]یک واحد اندازه گیری پتانسیل برابر با یک هزارم (- ۳)یک ولتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Each day, we will be charged for thousandth of the contract amount.
[ترجمه گوگل]هر روز هزارم مبلغ قرارداد از ما دریافت می شود
[ترجمه ترگمان]هر روز برای هزارمین بار قراردادی به ما پرداخت خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A micrometer is one thousandth of one millimeter.
[ترجمه گوگل]میکرومتر یک هزارم میلی متر است
[ترجمه ترگمان]A یه هزارم یه میلیمتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A dust particle weighs only a thousandth of a gram.
[ترجمه گوگل]یک ذره غبار تنها یک هزارم گرم وزن دارد
[ترجمه ترگمان]یک ذره گرد و غبار فقط یک هزارم یک گرم وزن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Mil: One - thousandth of an inch.
[ترجمه گوگل]Mil: یک هزارم اینچ
[ترجمه ترگمان]یک هزارم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. One nanosecond is equal to one - thousandth of one - millionth of one second.
[ترجمه گوگل]یک نانوثانیه برابر است با یک - هزارم یک - میلیونیم ثانیه
[ترجمه ترگمان]یک ثانیه برای یک هزارم یک هزارم از یک هزارم ثانیه برابری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

یک هزارم (صفت)
thousandth
یک هزار (صفت)
thousandth
هزارم ()
thousandth

تخصصی

[ریاضیات] هزارم، یک هزارم

انگلیسی به انگلیسی

• one of a thousand equal parts of something, the thousandth member of a series
being number one thousand in a sequence
the thousandth item in a series is the one that you count as number one thousand.
a thousandth is one of a thousand equal parts of something.

پیشنهاد کاربران

بپرس