terrifically

جمله های نمونه

1. She had been so terrifically busy that she barely had time to sleep.
[ترجمه گوگل]آنقدر سرش شلوغ بود که به سختی وقت خواب داشت
[ترجمه ترگمان]خیلی سرش آنقدر شلوغ بود که به زحمت می توانست بخوابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She found the idea terrifically exciting.
[ترجمه گوگل]او این ایده را بسیار هیجان انگیز یافت
[ترجمه ترگمان]او این ایده را بسیار هیجان انگیز یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The movie's main character, Ricky, is terrifically played by Mark Benton.
[ترجمه گوگل]شخصیت اصلی فیلم، ریکی، به طرز فوق العاده ای توسط مارک بنتون بازی می شود
[ترجمه ترگمان]شخصیت اصلی فیلم ریکی، در حال بازی با مارک بنتون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She's terrifically hot and she keeps crying.
[ترجمه گوگل]او خیلی گرم است و مدام گریه می کند
[ترجمه ترگمان]خیلی خوشگله و داره گریه می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The plot is terrifically complicated, which is typical for the genre.
[ترجمه گوگل]طرح به طرز وحشتناکی پیچیده است، که برای این ژانر معمولی است
[ترجمه ترگمان]زمین برای این ژانر بسیار پیچیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was all terrifically exciting and when I got the parts I could hardly believe it.
[ترجمه گوگل]همه چیز فوق العاده هیجان انگیز بود و وقتی قطعات را گرفتم به سختی می توانستم آن را باور کنم
[ترجمه ترگمان]این منظره بسیار هیجان انگیز بود و وقتی قسمت هایی از آن را به سختی می توانستم باور کنم بسیار شگفت انگیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They work terrifically fast.
[ترجمه گوگل]آنها فوق العاده سریع کار می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها خیلی سریع کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Living in New York can be terrifically expensive.
[ترجمه گوگل]زندگی در نیویورک می تواند بسیار گران باشد
[ترجمه ترگمان]در نیویورک زندگی کردن بسیار گران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. One trains horrendously hard, one runs terrifically fast, one wins or loses.
[ترجمه گوگل]یکی به طرز وحشتناکی سخت تمرین می کند، یکی سریع می دود، یکی می برد یا می بازد
[ترجمه ترگمان]یک قطار به سختی حرکت می کند و خیلی سریع می دود، یکی برنده می شود یا می بازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He is terrifically good - looking.
[ترجمه گوگل]او فوق العاده خوب است - به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]خیلی خوش قیافه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The poor chap gets terrifically het up.
[ترجمه گوگل]پسر بیچاره به طرز وحشتناکی عصبانی می شود
[ترجمه ترگمان]مرد بیچاره او را از زمین بلند می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This year promises to be terrifically good fun.
[ترجمه گوگل]امسال وعده می دهد که سرگرم کننده فوق العاده خوبی باشد
[ترجمه ترگمان]این سال به نظر بسیار جالب خواهد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This football match is terrifically exciting.
[ترجمه گوگل]این مسابقه فوتبال فوق العاده هیجان انگیز است
[ترجمه ترگمان]این مسابقه فوتبال بسیار هیجان انگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The terrifically surreal sets in this comic and touching film are wonderful.
[ترجمه گوگل]دکورهای فوق‌العاده سورئال در این فیلم کمیک و تاثیرگذار فوق‌العاده هستند
[ترجمه ترگمان]تماشای نمایش های عجیب و غریب در این فیلم کمدی و جالب بسیار عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• frightfully, awfully, fearsomely; greatly, intensely (informal)

پیشنهاد کاربران

بپرس