tenderfoot

/ˈtendəfʊt//ˈtendəfʊt/

معنی: تازه کار، ادم تازه وارد، پیش اهنگ تازه کار
معانی دیگر: (امریکا)، تازه وارد، نازک نارنجی، سختی ندیده، مغرب امر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: tenderfeet, tenderfoots
(1) تعریف: one who is unaccustomed to rough outdoor life; greenhorn.

(2) تعریف: one who lacks experience in a particular area; novice.
مشابه: novice

(3) تعریف: a new member of the Boy Scouts or Girl Scouts of America.

جمله های نمونه

1. I guess he is a business tenderfoot.
[ترجمه گوگل]من حدس می‌زنم که او یک کسب‌وکار است
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم تازه وارد اهل تجارت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The old factory hand treat the tenderfoot like their slave.
[ترجمه گوگل]دستهای قدیمی کارخانه با پاهای حساس مانند برده خود رفتار می کنند
[ترجمه ترگمان]کارگر پیر هم مثل برده خود یک تازه وارد را درمان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. "Black" Burton, a man evil tempered and malicious, had been picking a quarrel with a tenderfoot at the bar, when Thornton stepped good naturedly between.
[ترجمه گوگل]«بلک» برتون، مردی بداخلاق و بدخلق، با پاهای حساس در بار دعوا می‌کرد، که تورنتون با ذوق و دلهره‌ای از بین رفت
[ترجمه ترگمان]به لک برتن، مردی شرور و بد ذات، با یک تازه وارد در بار مشاجره کرده بود که تور نتن دوستانه از میان آن گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I served the first part of my sentence in several correctional work camps of mixed types (this kind of camp is described in the play, The Tenderfoot and the Tramp).
[ترجمه گوگل]قسمت اول محکومیتم را در چندین اردوی اصلاحی از نوع مختلط گذراندم (این نوع اردو در نمایشنامه «پا نازک و ولگرد» شرح داده شده است
[ترجمه ترگمان]من به عنوان اولین بخش از حکم خود در چندین اردوگاه کار اصلاح انواع مختلف (این نوع اردوگاه در نمایشنامه \"The و the)\" خدمت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. On the screen, a shadow flickered—a shadow with feet like boxcars and a smile like the last soliloquy of Hamlet. He was a tenderfoot.
[ترجمه گوگل]روی صفحه، سایه‌ای سوسو می‌زند - سایه‌ای با پاهایی مثل ماشین‌های جعبه‌ای و لبخندی مثل آخرین تک‌گویی هملت او یک پای حساس بود
[ترجمه ترگمان]روی صفحه، سایه ای از سایه و یک سایه مانند واگن های باری و لبخندی شبیه به آخرین نفس هملت او یک تازه وارد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تازه کار (اسم)
beginner, novice, tyro, freshman, tiro, novitiate, noviciate, rookie, debutant, ham, jackleg, colt, tenderfoot

ادم تازه وارد (اسم)
tenderfoot

پیشاهنگ تازه کار (اسم)
tenderfoot

انگلیسی به انگلیسی

• beginner, novice, rookie

پیشنهاد کاربران

بپرس