tend to

تخصصی

[ریاضیات] میل کردن به

پیشنهاد کاربران

📌 معمولاً، بیشترِ مواقع
Example: Women tend to live longer than men
▫️ عمر زن ها معمولاً طولانی تر از عمر مردها است.
📌 بیشتر، زیاد
Example: Worse, unpleasant words tend to stick with us
...
[مشاهده متن کامل]

▫️ سخنان زشت و آزارنده بیشتر در ذهنمان می مانند.
📌 به. . . زدن
Example: It tends to be yellow.
▫️ به زردی می زند.
📌 رو به . . . داشتن، به طرف. . . رفتن
Example: His views tend towards the extreme.
▫️ نظراتش رو به افراط دارد.
📌 ترجمه نکردن ( 🤔 )
Example: People tend to judge by appearances
▫️عقل مردم به چشمشان است.

✔️ معمولاً
tend to prefer
معمولاً ترجیح دادن . . .
مثال:
Do you prefer shopping at small stores or big stores?
It depends on what I’m shopping for. For everyday items and convenience, I tend to prefer bigger stores with more selection and lower prices. However, when I’m looking for something unique or special, I enjoy shopping at small stores where I can find one - of - a - kind items and support local businesses.
...
[مشاهده متن کامل]

. . . برای خرید آیتم های روزانه معمولاً فروشگاه های بزرگ رو ترجیح میدم

آکادمی پرورش مترجم حرفه ای
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
معانی مختلف tend to do
1 - معمولاً، بیشترِ مواقع
Women tend to live longer than men
عمر زن ها معمولاً طولانی تر از عمر مردها است.
...
[مشاهده متن کامل]

2 - بیشتر، زیاد
Worse, unpleasant words tend to stick with us
سخنان زشت و آزارنده بیشتر در ذهنمان می مانند.
3 - به. . . زدن
It tends to be yellow.
به زردی می زند.
4 - رو به . . . داشتن، به طرف. . . رفتن
His views tend towards the extreme.
▫️ نظراتش رو به افراط دارد.
5 - گاه tend to نیاز به ترجمه ندارد! ( 🤔 )
People tend to judge by appearances
عقل مردم به چشمشان است.

tend to the injured
از زخمی ها مواظبت کردن
به مجروحان توجه و رسیدگی کردن
شاید بتوان این فعل را هنگامی که فاعل آن موجود زنده است، به �تمایل داشتن� ترجمه کرد، ولی هنگامی که در مورد فاعل غیرجاندار صحبت می کنیم، بهترین معادل برای آن، قیودی مانند �معمولاً�، �اغلب�، یا �غالباً� در فارسی است.
کاربر ( انسی ) نظر دقیقی دادند. این عبارت هم معنی |تمایل داشتن و خواستن| میدهد هم |معمولاً|. در جمله ی:
Men tend to be taller than women : مردان معمولاً از زنان بلندقدتر هستند.
تنها معمولاً درست است و نه تمایل داشتن
...
[مشاهده متن کامل]

مثال دیگر : She tends to be a bit standoffish with strangers : او معمولاً با غریبه ها کمی غیرصمیمی و خشک است

Tend to v
در معنای فعلی: تمایل داشتن، گرایش داشتن
در معنای قیدی: معمولاً
خو کردن ، عادت کردن
یه نکته دوستان
به تفاوت tend not to و doesn't tend to توجه کنید
Tend not to به معنی عادت به نکردن کاری داشتنه
e ) we tend not to talk about money too much, we are not comfortable talking about money.
...
[مشاهده متن کامل]

عادت / تمایل داریم حرف نزنیم در مورد پول
اما در مورد دومی یعنی عادت یا تمایل نداریم به انجام کاری
e ) she doesn't tend to playing chess
یعنی به شطرنج بازی کردن تمایل / عادت نداره

"Tend to"
People have the habit of doing something.
از نظر یک نیتیواسپیکر
Often
( tend to )
1 ) معمولا They tend to be late
2 ) تمایل داشتن I tend to go for coffee rather than tea
برابرهای پارسی واژه ی متمایل: گرایش - دلبسته - خواستار - خم - چرخش - گراینده - چرخنده
در پذیرش آنچه mehdi گفته است، می گویم بهترست به جای معمولا �بیشتر/همواره/هماره� را بکار بریم.
1. tend to:want to
2. tend to do:often, likely
3. tend to sb:care so, take care sb
be apt to do something
to have a natural tendency to do something SYN tend to
وابسته
to tend to do something میل داشتن به انجام کاری
to tend to be something معمولا . . . . بودن
Men tend to be taller than women
مردان معمولاً [به طور معمول] از زنان بلندقدتر هستند.
For example
People tend to think that the problem will never effect them.
مردم اغلب فکر میکنن که این مشکل هیچ وقت اون ها رو تحت تاثیر قرار نمیده
یکی از اساتید می گفت اگر فاعل جمله شی ء باشد tend to یعنی معمولا ولی درغیر این صورت معنی تمایل داشتن می دهد
منجر شدن به . . .
To see to
رسیدگی کردن به . . .
سوق دادن به
منجر شدن به
رسیدگی کردن
مراقبت کردن
پرستاری کردن
Would you mind waiting? I'm tending to another customer at the moment
Nurses tended to the injured

خواستن /دوست داشتن
پرستاری کردن از
تعیین کردن
متمایل بودن
Like to do something
Want to do something
تمایل داشتن/خواستن
معمولا
مراقبت کردن
انتظار می رود
منجر به
Tend to somebody
مراقبت کردن
محتمل بودن ( اغلب )
We tend to get cold winters اغلب زمستانهای سردی داریم. ( محتمل است. . . )
میل و رغبت به انجام کاری داشتن
در معرض و مستعد و مهیا بودن برای چیزی
تغییر جهت یا تغییر عقیده دادن

1 - معمولا2 - تمایل داشتن به، گرایش داشتن به
گرایش به
Usually do it
اغلب
to be inclined or have a tendency to do something
to focus or apply one's attention to someone or something
to take care of someone or something
تمایل داشتن
معمولا
تمایل داشتن به
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٣)

بپرس