tenable

/ˈtenəbl̩//ˈtenəbl̩/

معنی: قابل تصرف، نگاه داشتنی، قابل مدافعه
معانی دیگر: قابل دفاع، پذیرفتنی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: tenably (adv.), tenability (n.)
(1) تعریف: able to be upheld, affirmed, supported, or defended; logical.
مترادف: defensible, explicable, justifiable, sound, supportable, sustainable
متضاد: indefensible, untenable
مشابه: credible, impregnable, indisputable, irrefutable, legitimate, logical, plausible, practicable, rational, sensible, unassailable, undeniable, unquestionable, viable

- When he finally did his research, he found to his disappointment that his argument was not tenable.
[ترجمه گوگل] هنگامی که او سرانجام تحقیقات خود را انجام داد، با ناامیدی دریافت که استدلال او قابل دفاع نیست
[ترجمه ترگمان] وقتی بالاخره تحقیقات خود را انجام داد، متوجه شد که argument قادر به مقاومت نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- It sounds like something that would benefit us, but we'll have to make sure it's a tenable proposition.
[ترجمه گوگل] به نظر می رسد چیزی برای ما مفید باشد، اما باید مطمئن شویم که این یک پیشنهاد قابل قبول است
[ترجمه ترگمان] به نظر می رسد چیزی که به نفع ما باشد، اما باید مطمئن بشویم که این یک پیشنهاد قابل مقاومت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: able to be defended from armed attack.
مترادف: defensible, impregnable
متضاد: indefensible
مشابه: indestructible, insurmountable, invincible, inviolable, safe, secure, unassailable, unbeatable

- If the enemy crosses the river, we will withdraw south to a tenable position.
[ترجمه گوگل] اگر دشمن از رودخانه عبور کند، ما به سمت جنوب عقب نشینی می کنیم و موقعیت قابل قبولی داریم
[ترجمه ترگمان] اگر دشمن از رودخانه عبور کند، از جنوب به یک موضع قابل دفاع عقب نشینی خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The lectureship is tenable for a period of three years.
[ترجمه گوگل]دوره آموزشی برای مدت سه سال قابل قبول است
[ترجمه ترگمان]The به مدت سه سال قابل دفاع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His theory is no longer tenable in light of the recent discoveries.
[ترجمه گوگل]نظریه او با توجه به اکتشافات اخیر دیگر قابل قبول نیست
[ترجمه ترگمان]با توجه به کشفیات اخیر، تیوری او دیگر منطقی به نظر نمی رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This argument is simply not tenable.
[ترجمه گوگل]این استدلال به سادگی قابل اثبات نیست
[ترجمه ترگمان]این بحث به سادگی منطقی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. However, such an assumption is simply not tenable, for science and technology do not develop in a social vacuum.
[ترجمه گوگل]با این حال، چنین فرضی به سادگی قابل قبول نیست، زیرا علم و فناوری در خلاء اجتماعی توسعه نمی‌یابند
[ترجمه ترگمان]با این حال، چنین فرضی به سادگی قابل دفاع نیست، زیرا علم و فن آوری در خلا اجتماعی رشد نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wolfowitz's announcement made that pretence no longer tenable.
[ترجمه گوگل]اعلامیه ولفوویتز باعث شد که این تظاهر دیگر قابل تحمل نباشد
[ترجمه ترگمان]آگهی Wolfowitz این نشان را نشان داد که دیگر قادر به مقاومت نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. For scientific theories to be considered tenable, they must survive refutation.
[ترجمه گوگل]برای اینکه نظریه های علمی قابل اثبات تلقی شوند، باید از ابطال باقی بمانند
[ترجمه ترگمان]برای آنکه تئوری های علمی قابل دفاع در نظر گرفته شوند، باید از refutation جان سالم به در ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. University Studentships are tenable in all Faculties except Medicine.
[ترجمه گوگل]تحصیلات دانشگاهی در تمامی دانشکده ها به جز پزشکی قابل قبول است
[ترجمه ترگمان]دانشگاه Studentships در همه Faculties به جز پزشکی منطقی به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This is a tenable approach and will do us much good.
[ترجمه گوگل]این یک رویکرد قابل قبول است و برای ما مفید خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این یک رویکرد منطقی است و ما را بسیار خوب خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Semantic paradox is not a tenable proposition, no matter its hypothesis is true or not, from this point of view, it can be called " neutral proposition".
[ترجمه گوگل]پارادوکس معنایی گزاره ای قابل اثبات نیست، صرف نظر از اینکه فرضیه آن درست باشد یا نباشد، از این منظر می توان آن را «گزاره خنثی» نامید
[ترجمه ترگمان]پارادوکس معنایی یک پیشنهاد منطقی نیست، مهم نیست که فرضیه آن درست باشد یا نه، از این نقطه نظر، می توان آن را \"پیشنهاد بی طرف\" نامید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The nullification of insurance contract means that the tenable insurance contract does not produce entirely or partly legal effects because of its legal cause and promised causes.
[ترجمه گوگل]بطلان عقد بيمه به اين معناست كه قرارداد بيمه قابل تحمل به علت قانوني و علل موعود، آثار حقوقي كلي يا جزئي ايجاد نكند
[ترجمه ترگمان]لغو قرارداد بیمه به این معنی است که قرارداد بیمه منطقی به دلیل علت قانونی آن و دلایل وعده داده شده، به طور کامل و یا تا حدی اثرات قانونی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In some situations, this assumption may not be tenable.
[ترجمه گوگل]در برخی شرایط، این فرض ممکن است قابل اثبات نباشد
[ترجمه ترگمان]در برخی شرایط، این فرض منطقی بنظر نمی رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Second, by related profession tenable Bonding company for small and medium - sized enterprise guarantee.
[ترجمه گوگل]دوم، توسط حرفه مرتبط شرکت باندینگ قابل اعتماد برای شرکت های کوچک و متوسط ​​تضمین می کند
[ترجمه ترگمان]دوم، با حرفه مرتبط به شرکت قراردادی برای تضمین سرمایه گذاری کوچک و متوسط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In a word, our theory is tenable.
[ترجمه گوگل]در یک کلام، نظریه ما قابل قبول است
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، نظریه ما منطقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The view that the earth is flat is no longer tenable.
[ترجمه گوگل]این دیدگاه که زمین صاف است دیگر قابل تحمل نیست
[ترجمه ترگمان]این دید که زمین صاف است دیگر منطقی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The old idea that this type of work was not suitable for women was no longer tenable.
[ترجمه گوگل]این ایده قدیمی که این نوع کار برای زنان مناسب نیست، دیگر قابل تحمل نبود
[ترجمه ترگمان]عقیده قدیمی مبنی بر این که این نوع کار برای زنان مناسب نیست، دیگر منطقی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابل تصرف (صفت)
tenable

نگاه داشتنی (صفت)
tenable

قابل مدافعه (صفت)
tenable

انگلیسی به انگلیسی

• resistant, may be carried out
an argument or point of view that is tenable is reasonable and can be successfully defended against criticism; a formal use.
a job or position that is tenable is intended to be held by someone for a particular length of time.

پیشنهاد کاربران

معقول
منطقی
قابل توجیه
قابل دفاع، موجه
قابل اتکا، موثق، قابل اطمینان، معتبر , منطقی , کارآمد؟
Defensible, defendable, justifiable
based on sound reasoning or evidence
evidence - based and well - founded.
Some rules will be relaxed because they are no longer useful or tenor
قابل قبول

بپرس