tectonic

/tekˈtɑːnɪk//tekˈtɒnɪk/

وابسته به ساختن یا ساختمان یا معماری، ساختمانی، ساختی، فن ساختمان، فن چیز سازی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: tectonically (adv.)
(1) تعریف: of or pertaining to changes in the earth's crust.

- Geologists are interested in the movement of tectonic plates.
[ترجمه گوگل] زمین شناسان به حرکت صفحات تکتونیکی علاقه مند هستند
[ترجمه ترگمان] زمین شناسان به حرکت صفحات تکتونیک علاقمند هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of or pertaining to building or construction.
مشابه: constructive

جمله های نمونه

1. Earthquakes are caused by two tectonic plates bumping into each other.
[ترجمه گوگل]زمین لرزه ها در اثر برخورد دو صفحه تکتونیکی به یکدیگر ایجاد می شوند
[ترجمه ترگمان]زمین لرزه ها توسط دو صفحه تکتونیک که به هم برخورد می کنند، ایجاد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the former the tectonic movement and the migration of troughs is to the south and southwest.
[ترجمه گوگل]در اولی حرکت تکتونیکی و مهاجرت ناوگان به سمت جنوب و جنوب غربی است
[ترجمه ترگمان]در پیشین جنبش تکتونیک و مهاجرت of به سمت جنوب و جنوب غربی آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The example of the development of today's plate tectonic model of the Earth follows this pattern.
[ترجمه گوگل]نمونه توسعه مدل زمین ساختی صفحه امروزی زمین از این الگو پیروی می کند
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، توسعه مدل تکتونیک بشقاب امروز از زمین این الگو را دنبال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Others suggest that the buildup of mountains by tectonic movement may also serve as a trigger, by altering air currents.
[ترجمه گوگل]برخی دیگر پیشنهاد می‌کنند که ایجاد کوه‌ها توسط حرکت تکتونیکی ممکن است با تغییر جریان‌های هوا به عنوان یک محرک عمل کند
[ترجمه ترگمان]برخی دیگر پیشنهاد می کنند که بالا بردن کوه ها توسط جنبش تکتونیک، ممکن است به عنوان یک محرک، با تغییر جریان های هوایی عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I described the grinding of the tectonic plates in Humboldt county.
[ترجمه گوگل]من سنگ زنی صفحات تکتونیکی در شهرستان هومبولت را توضیح دادم
[ترجمه ترگمان]من صدای کوبیدن صفحات تکتونیک استان Humboldt را شرح دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A Plate Tectonic Re-cap Rather a lot has been said in this chapter about the minor details of lava flows.
[ترجمه گوگل]کلاهک مجدد تکتونیکی صفحه در این فصل در مورد جزئیات جزئی جریان های گدازه مطالب زیادی گفته شده است
[ترجمه ترگمان]در این فصل مطالب زیادی در مورد جزئیات کوچک جریان گدازه در این فصل گفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There are no known tectonic plate boundaries in the area but a very ancient boundary may be lurking in the area.
[ترجمه گوگل]هیچ مرز صفحه تکتونیکی شناخته شده ای در این منطقه وجود ندارد، اما ممکن است یک مرز بسیار باستانی در کمین این منطقه باشد
[ترجمه ترگمان]هیچ مرز تکتونیک شناخته شده در این ناحیه وجود ندارد اما مرز بسیار باستانی ممکن است در این منطقه کمین کرده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Earthquakes line the borders of the tectonic plates and are symptoms of the perpetual motion inside our planet.
[ترجمه گوگل]زمین لرزه ها مرزهای صفحات تکتونیکی را می پوشانند و نشانه هایی از حرکت دائمی در داخل سیاره ما هستند
[ترجمه ترگمان]زلزله، مرزه ای صفحات تکتونیک را به خود اختصاص می دهد و نشانه های حرکت ابدی درون سیاره ما را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The compilation of a new tectonic map of Great Britain, Ireland and the surrounding seas began.
[ترجمه گوگل]تدوین نقشه تکتونیکی جدید بریتانیا، ایرلند و دریاهای اطراف آغاز شد
[ترجمه ترگمان]جمع آوری نقشه زمین ساختی جدید از بریتانیای کبیر، ایرلند و دریاهای اطراف آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This year, two tectonic plates are shifting in a fashion that could cause economic earthquakes.
[ترجمه گوگل]امسال دو صفحه تکتونیکی به شکلی تغییر می‌کنند که می‌تواند باعث زلزله‌های اقتصادی شود
[ترجمه ترگمان]امسال، دو صفحه تکتونیک به روشی که می تواند موجب زمین لرزه های اقتصادی شود، تغییر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The tectonic plates are no more permanent than the sovereign countries of the world.
[ترجمه گوگل]صفحات تکتونیکی ماندگارتر از کشورهای مستقل جهان نیستند
[ترجمه ترگمان]این صفحات تکتونیک، نسبت به کشورهای مستقل جهان، ثابت نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Iceland lies on the convergence of two tectonic plates and is one of the most volcanically active areas in the world.
[ترجمه گوگل]ایسلند بر روی همگرایی دو صفحه تکتونیکی قرار دارد و یکی از فعال ترین مناطق آتشفشانی در جهان است
[ترجمه ترگمان]ایسلند بر روی هم گرایی دو صفحه تکتونیک (تکتونیک)قرار دارد و یکی از فعال ترین مناطق جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The plate tectonic theory reveals the seafloor spreading and plate lateral movement, and illustrates magmatism related to plate boundaries.
[ترجمه گوگل]تئوری تکتونیکی صفحه گسترش کف دریا و حرکت جانبی صفحه را نشان می دهد و ماگماتیسم مربوط به مرزهای صفحه را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]تئوری تکتونیک صفحه ای، کف دریا و حرکت افقی صفحه را نشان می دهد و magmatism مربوط به مرزه ای صفحه ها را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The relations reflect the nature of the tectonic movement, that is, gradual or cyclic.
[ترجمه گوگل]روابط منعکس کننده ماهیت حرکت تکتونیکی است، یعنی تدریجی یا چرخه ای
[ترجمه ترگمان]این روابط، ماهیت حرکت تکتونیک، که، تدریجی یا حلقوی است را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] زمین ساخت - زمین ساختی - تکنوتیک
[زمین شناسی] زمین ساخت، تکتونیک
[آب و خاک] تکتونیک

انگلیسی به انگلیسی

• about changes and processes in the earth's crust; building-like

پیشنهاد کاربران

۱ - مربوط به اصول معماری کلاسیک [ارائه شده توسط ویترویوس]
۲ - اثر گسترده و فراگیر ( تز دیکشنری وبستر )
شناخت ساختار زمین
Having strong and widesprea impact
( از دیکشنری مریام )
A tectonic change is a very important one that will have major effects
تاثیرگذار، اساسی، بنیادی
In the midst of an international crisis, Kate Wyler, a career diplomat, lands in a high - profile job for which she is not suited, with tectonic implications for her marriage and her political future
...
[مشاهده متن کامل]

He led the company through a period of tectonic shifts in the movie industry
The process of writing is in the midst of a tectonic change caused by changes in the technology writer's use

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/tectonic
اساسی - بنیادین - ژرف
زمین ساختاره
زمین ساختار ، زمین ساختاری

بپرس