tear up

/teərˈəp//teərʌp/

معنی: پاره کردن، پاره پاره کرد ن، درهم دریدن، پاره پاره ومتلاشی کردن
معانی دیگر: پاره کردن، درهم دریدن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to rip into small pieces or shreds.

- She angrily tore up the letter.
[ترجمه گوگل] او با عصبانیت نامه را پاره کرد
[ترجمه ترگمان] با عصبانیت نامه را پاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Just tear up the contract and be done with it.
[ترجمه گوگل]فقط قرارداد را پاره کنید و با آن تمام شوید
[ترجمه ترگمان]فقط قرارداد رو پاره کن و تمومش کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Don't you dare tear up her ticket.
[ترجمه گوگل]جرات نداری بلیطش رو پاره کنی
[ترجمه ترگمان]جرات نداری ticket را پاره کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Why did you tear up that letter?
[ترجمه گوگل]چرا آن نامه را پاره کردی؟
[ترجمه ترگمان]چرا اون نامه رو پاره کردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They can't even tear up the hotels on this tour because they're sleeping on the tour bus.
[ترجمه گوگل]آنها حتی نمی توانند هتل ها را در این تور خراب کنند زیرا در اتوبوس تور می خوابند
[ترجمه ترگمان]آن ها حتی نمی توانند هتل ها را در این تور خراب کنند، چون آن ها در اتوبوس تور می خوابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Discard that apron, tear up the shopping list and switch off Jamie Oliver.
[ترجمه گوگل]آن پیشبند را دور بریزید، لیست خرید را پاره کنید و جیمی الیور را خاموش کنید
[ترجمه ترگمان]آن پیش بند را باز کن، لیست خرید را پاره کن و جیمی الیور را خاموش کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I suggest that you tear up the letter and start over again.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد می کنم نامه را پاره کنید و از نو شروع کنید
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد می کنم که نامه را پاره کنی و از نو شروع کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. After skin clean, takes out Exclusive Mask to tear up the revertex thin slice first, sticks on gently in the entire face.
[ترجمه گوگل]پس از تمیز کردن پوست، ماسک انحصاری را بیرون آورده تا ابتدا برش نازک رورتکس را پاره کند و به آرامی روی کل صورت بچسبد
[ترجمه ترگمان]بعد از تمیز کردن پوست، ماسک انحصاری را بیرون می آورد تا اولین برش نازک revertex را پاره کند، که به آرامی در کل صورت چوب می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He told the lawyer to tear up the old contract and prepare a new one.
[ترجمه گوگل]او به وکیل گفت که قرارداد قدیمی را پاره کند و قرارداد جدیدی آماده کند
[ترجمه ترگمان]به وکیل گفت که قرارداد قدیمی رو پاره کنه و یه جدیدش رو آماده کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An elephant can tear up a tree by the roots.
[ترجمه مازيار] یک فیل می تواند یک درخت را از ریشه بکند
|
[ترجمه گوگل]یک فیل می تواند یک درخت را از ریشه پاره کند
[ترجمه ترگمان]فیل می تواند یک درخت را با ریشه های درخت پاره کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Please tear up and throw away the invoice with the mistake.
[ترجمه مازيار] لطفا صورتحساب و تمام اشتباهاتی که در آن هست را پاره کرده و دور بریزید.
|
[ترجمه گوگل]لطفا فاکتور را با اشتباه پاره کنید و دور بیندازید
[ترجمه ترگمان]لطفا پاره اش کنید و the را با اشتباه دور کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I'm not going to tear up my long-term plan to overweight developing market equities, though.
[ترجمه گوگل]با این حال، من قصد ندارم برنامه بلندمدت خود را برای اضافه وزن به سهام بازار در حال توسعه پاره کنم
[ترجمه ترگمان]با این حال قصد ندارم برنامه بلند مدت خود را برای افزایش سهم بازار سهام در بازارهای در حال توسعه پیدا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When this happens, they will tear up the contract.
[ترجمه گوگل]وقتی این اتفاق بیفتد، قرارداد را پاره می کنند
[ترجمه ترگمان]وقتی این اتفاق می افتد، آن ها قرارداد را پاره خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I tear up if I have to cut onions.
[ترجمه گوگل]اگر بخواهم پیاز را برش بزنم پاره می کنم
[ترجمه ترگمان] اگه مجبور بشم تا پیاز قطع کنم، تیکه پاره می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To tear up ( cloth or rags ) in a toothed machine.
[ترجمه گوگل]پاره کردن (پارچه یا پارچه) در دستگاه دندانه دار
[ترجمه ترگمان]پاره کردن (پارچه یا پارگی)در یک دستگاه دندان دار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پاره کردن (فعل)
cut, tear, shred, rip, mangle, tear up, rend, lacerate, lancinate

پاره پاره کردن (فعل)
rag, tear up, tear to pieces

درهم دریدن (فعل)
tear up, tear down

پاره پاره و متلاشی کردن (فعل)
tear up

پیشنهاد کاربران

این معانی رو میده
hang out: بیرون رفتن و خوشگذرانی کردن ( Tear it up )
to become tearful: چشما پر اشک بشه اینو میگن
To make someone upset: کسیو ناراحت کردن
Attacking in violently way: به طرز خشن و وحشیانه حمله کردن
...
[مشاهده متن کامل]

to destroy sth such as paper by pulling it into pieces: چیزی رو تیکه پاره کردن ( مثل یه کاغذ که تیکه تیکه اش می کنن )
to refuse to accept an agreement: عدم قبول توافق نامه - قبول نکردن چیزی - مخالفت کردن

جمع شدن اشک در چشم
ریز ریز کردن
اشک ریختن
جاری شدن ناگهانی اشک

بپرس