tall tale

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a story that is unlikely to be true and often involving elements that are clearly exaggerated.

- My favorite tall tale of my grandfather's was the one about when he caught that two hundred pound salmon.
[ترجمه گوگل] داستان بلند مورد علاقه من در پدربزرگم داستان زمانی بود که او آن ماهی سالمون دویست پوندی را گرفت
[ترجمه ترگمان] داستان مورد علاقم از پدربزرگم، اولین باری بود که اون دوتا ماهی آزاد را گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He wowed his colleagues after hours with tall tales.
[ترجمه گوگل]او پس از ساعت ها با داستان های بلند همکارانش را شگفت زده کرد
[ترجمه ترگمان]او بعد از ساعت ها با داستان های بلند از همکارانش شگفت زده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A tall tale is a story about a person who is larger than life.
[ترجمه گوگل]داستان بلند داستانی در مورد شخصی است که بزرگتر از زندگی است
[ترجمه ترگمان]داستان بلند داستانی درباره فردی است که بزرگ تر از زندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Each group of workers had its own tall tale hero.
[ترجمه گوگل]هر گروه از کارگران قهرمان داستان بلند قامت خود را داشتند
[ترجمه ترگمان]هر گروه از کارگران قهرمان داستان بلند خود را داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For those of you who love a tall tale, the list of genetic variations that determine human height has just experienced a growth spurt.
[ترجمه گوگل]برای آن دسته از شما که عاشق داستان بلند هستید، لیستی از تغییرات ژنتیکی که قد انسان را تعیین می کند، به تازگی جهش رشدی را تجربه کرده است
[ترجمه ترگمان]برای کسانی از شما که یک داستان بلند را دوست دارید، لیستی از تغییرات ژنتیکی که قد انسان را مشخص می کند جهش رشد را تجربه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Today we tell a traditional American story called a "tall tale. "
[ترجمه گوگل]امروز ما یک داستان سنتی آمریکایی به نام "داستان بلند" را تعریف می کنیم
[ترجمه ترگمان]امروز ما یک داستان سنتی آمریکایی به نام \"داستان بلند\" می گوییم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The tall tale has here, one may think ( as in the Nevada atom bomb ), reached its ultimate.
[ترجمه گوگل]شاید بتوان فکر کرد که داستان بلند در اینجا (مانند بمب اتمی نوادا) به نهایت خود رسیده است
[ترجمه ترگمان]داستان بلندی که اینجا دارد، ممکن است فکر کند (همانند بمب اتم نوادا)به هدف نهایی خود دست یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Joke and tall tale tellers play with language.
[ترجمه گوگل]شوخی ها و قصه گوها با زبان بازی می کنند
[ترجمه ترگمان]Joke حرفه ای و tellers با زبان بازی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The essence of the tall tale was that it was told.
[ترجمه گوگل]ماهیت داستان بلند این بود که گفته شد
[ترجمه ترگمان]ماهیت داستان بلند این بود که به او گفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. McGowan argues that much joking and tall tale development involve the tellers playing with these four maxims of Grice's cooperative principle.
[ترجمه گوگل]مک گوان استدلال می‌کند که بسیاری از شوخی‌ها و داستان‌های بلند شامل بازی کردن گویندگان با این چهار اصل اصل همکاری گریس است
[ترجمه ترگمان]McGowan استدلال می کند که joking و توسعه داستان بلند، the را درگیر می کند که با این چهار اصل از اصول تعاونی Grice بازی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. So one day he told his wife a tall tale about their daughter's car breaking down out there and how they needed to meet her at the car dealer.
[ترجمه گوگل]بنابراین یک روز او برای همسرش داستان بلندی در مورد خراب شدن ماشین دخترشان در آنجا تعریف کرد و اینکه چگونه باید او را در فروشنده ماشین ملاقات کنند
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک روز او برای همسرش داستانی بلند درباره متلاشی شدن اتومبیل خود تعریف کرد و گفت که چطور باید او را در اتومبیل خودرو ملاقات کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. No Baron Munchausen would have dared to imprison his saga within the limits of a tall tale.
[ترجمه گوگل]هیچ بارون مونچاوزن جرات نمی کرد حماسه خود را در محدوده یک داستان بلند زندانی کند
[ترجمه ترگمان]هیچ بارن Munchausen جرات نمی کرد saga را در محدوده یک داستان بلند زندانی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And yet all his life, his integrity warred with a flair for the theatrical, a fondness for tall tales.
[ترجمه گوگل]و با این حال، در تمام زندگی‌اش، صداقتش با استعدادی برای تئاتر، علاقه به داستان‌های بلند همراه بود
[ترجمه ترگمان]با این همه، تمام زندگی اش، صداقت او با استعداد هنرپیشگی در جنگ در تضاد بود، علاقه به داستان های دراز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Colloquially, a "fairy tale" or "fairy story" can also mean any far-fetched story or tall tale.
[ترجمه گوگل]در عامیانه، «قصه پری» یا «داستان پری» نیز می تواند به معنای هر داستان دور از ذهن یا داستان بلند باشد
[ترجمه ترگمان]داستان \"قصه پریان\" یا \"داستان پریان\" نیز می تواند به معنای داستان بلند و یا داستان بلند باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

خالی بندی
خرافه
Tall tales to keep us away from a great fishing spot
افسانه
دروغ شاخدار
داستان مبالغه امیز
- چاخان؟؟!!
- شرح مفصل ماجراهای اتفاق افتاده با جزئیات خیلی زیاد
Long, involved story
Saga
Yarn

بپرس