talisman

/ˈtæləsmən//ˈtælɪzmən/

معنی: طلسم، جادو، تعویذ، جادوگرانه
معانی دیگر: لام چه، چشم آرو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: talismans
مشتقات: talismanic (adj.)
(1) تعریف: an object, often worn or carried as an ornament, that is believed to protect, or give one supernatural powers.
مشابه: amulet, charm

- She believed in the power of her talisman and never removed it from around her neck.
[ترجمه گوگل] او به قدرت طلسم خود ایمان داشت و هرگز آن را از دور گردنش پاک نکرد
[ترجمه ترگمان] او به قدرت طلسم او ایمان داشت و هرگز آن را از دور گردنش باز نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: anything that is believed to confer good luck or magically increase one's powers; charm.
مشابه: amulet, charm

جمله های نمونه

1. It would become a magic talisman.
[ترجمه گوگل]تبدیل به یک طلسم جادویی خواهد شد
[ترجمه ترگمان]طلسم جادوگری خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If Alvin carried the card as a talisman, it worked.
[ترجمه گوگل]اگر آلوین کارت را به عنوان طلسم حمل می کرد، کار می کرد
[ترجمه ترگمان]اگر الو ین کارت را به عنوان طلسم حمل می کرد، جواب داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. No mere textual reading or logical talisman can solve the dilemma.
[ترجمه گوگل]هیچ خواندن متنی یا طلسم منطقی نمی تواند معضل را حل کند
[ترجمه ترگمان]نه مطالعه متنی ساده یا متنی منطقی می تواند این معضل را حل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Perhaps as curios, perhaps as a talisman he could use in some conspiracy against the King.
[ترجمه گوگل]شاید به عنوان کنجکاوی، شاید به عنوان طلسمی که می توانست در توطئه ای علیه پادشاه استفاده کند
[ترجمه ترگمان]شاید به عنوان عتیقه، شاید به عنوان یه طلسم که بتونه تو یه توطئه علیه پادشاه ازش استفاده کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An SOS talisman is obtainable at many chemists.
[ترجمه گوگل]طلسم SOS در بسیاری از شیمیدان ها قابل دستیابی است
[ترجمه ترگمان]یک طلسم شورای انتخاب قضایی در بسیاری از شیمیدان ها قابل دستیابی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The watch was his talisman against street snatchers.
[ترجمه گوگل]ساعت طلسم او در برابر قاپان خیابانی بود
[ترجمه ترگمان]این ساعت، طلسم his در برابر snatchers خیابانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The talisman grins from its loping position on my bookshelf.
[ترجمه گوگل]طلسم از موقعیت شیبدارش روی قفسه کتاب من پوزخند می زند
[ترجمه ترگمان]طلسم از جای loping روی قفسه کتاب من باز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He clung to the thought as to a talisman, or a reliquary of supernatural power.
[ترجمه گوگل]او به فکر یک طلسم یا ذخایر قدرت ماوراء طبیعی چسبیده بود
[ترجمه ترگمان]او به این فکر بود که طلسم یا reliquary قدرت مافوق طبیعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Talisman then turned his attention to Congress.
[ترجمه گوگل]طلیسمان سپس توجه خود را به کنگره معطوف کرد
[ترجمه ترگمان]سپس Talisman توجه خود را به کنگره معطوف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Work was the magic talisman of the lonely and desperate and it was only when she was working that she felt real.
[ترجمه گوگل]کار طلسم جادویی افراد تنها و ناامید بود و تنها زمانی که کار می کرد احساس واقعی بودن می کرد
[ترجمه ترگمان]کار، طلسم سحر و جادو تنها وقتی بود که داشت روی آن کار می کرد که او واقعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A liquid talisman against a new brand of contagion.
[ترجمه گوگل]طلسم مایع در برابر یک نام تجاری جدید از سرایت
[ترجمه ترگمان]یه طلسم مایع در برابر یه نوع جدید بیماری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Next to this talisman above my desk is another.
[ترجمه گوگل]کنار این طلسم بالای میز من یکی دیگر است
[ترجمه ترگمان] کنار این طلسم بالای میزم، یکی دیگه هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Talisman : The tailisman who can drive the entireteam forward.
[ترجمه گوگل]طلسم: مردی که می تواند کل تیم را به جلو سوق دهد
[ترجمه ترگمان]Talisman: The که می توانند the را به جلو برانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Beauty is sometimes a most powerful talisman.
[ترجمه گوگل]زیبایی گاهی قدرتمندترین طلسم است
[ترجمه ترگمان]زیبایی بعضی اوقات یک طلسم قدرتمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Dress was the one unfailling talisman and charm used for keeping all things in their places.
[ترجمه گوگل]لباس تنها طلسم و طلسم بی‌نظیری بود که برای نگه داشتن همه چیز در جای خود استفاده می‌شد
[ترجمه ترگمان]لباس یکی از طلسم و افسون بود که همه چیز را در جای خود نگه می داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طلسم (اسم)
bewitchment, mumbo jumbo, amulet, talisman, spell, fetish, mascot, charm, incantation, cantrip, juju, joss, obeah, phylactery

جادو (اسم)
conjuration, weird, talisman, spell, magic, enchantment, glamor, witchery, black magic, incantation, wizard, thaumaturgy, theurgy

تعویذ (اسم)
talisman, phylactery

جادوگرانه (اسم)
talisman

انگلیسی به انگلیسی

• object that is believed to bring good luck or avert evil, charm, amulet
a talisman is an object which you believe has magic powers to protect you or bring you good luck; a formal word.

پیشنهاد کاربران

باطل السحر
plural talismans
an object believed to bring good luck or to keep its owner safe from harm
طلسم ( به عربی: طلسم ) یک باور خرافی است که می تواند هر شیء یا نگاره ای متشکل از واژگان، شمارگان، اشکال و جداول دارای قدرت مذهبی یا جادویی باشد که هدف آن محافظت، التیام یا حتی آسیب رساندن به افرادی است که برای آنها ساخته شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

حرز، تعویذ
Synonym
amulet

talismantalisman
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/talisman• https://en.wikipedia.org/wiki/Talisman
طلسم
دعا
چشم نظر
جادو ، طلسم

بپرس