tales

/ˈteɪlz//teɪlz/

(حقوق)، (اشخاصی که در غیبت اعضای هیات منصفه ی دادگاه به جای آنها احضار می شوند) تالیز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (used with a pl. verb) people summoned to fill vacancies on a jury that has become deficient in number.

(2) تعریف: (used with a sing. verb) the writ that is issued to summon these people.

جمله های نمونه

1. many tales are circulating about her behavior
درباره ی رفتار او شایعات فراوانی دهان به دهان می گردد.

2. the tales which mark twain spun
داستان هایی که مارک تواین سرایید

3. tell tales about somebody
غیبت کسی را کردن،پشت سر کسی حرف زدن

4. never tell tales out of school
امور و اسرار محل کار خودت را پیش دیگران مطرح نکن،دهان لق نباش

5. children devour fairy tales
بچه ها کشته و مرده داستان های جن و پری هستند.

6. some of the tales in panchatantra are allegories with political and moral meanings
برخی از داستان های کلیله و دمنه تمثیل هایی با معانی سیاسی و اخلاقی است.

7. Believe no tales from the enemy.
[ترجمه گوگل]هیچ داستان دشمن را باور نکنید
[ترجمه ترگمان]باور کن که از دشمن خبری نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Never tell tales out of school.
[ترجمه گوگل]هرگز خارج از مدرسه قصه نگویید
[ترجمه ترگمان]هیچ وقت از مدرسه قصه ها تعریف نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She was reading tales of adventures.
[ترجمه گوگل]او داستان های ماجراجویی را می خواند
[ترجمه ترگمان]او داستان های ماجراجویی را می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They spread tales about her in an attempt to devalue her work.
[ترجمه گوگل]آنها در تلاش برای بی ارزش ساختن کار او داستان هایی درباره او پخش کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها در تلاش برای انجام کار، داستان هایی در مورد او پخش می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Dead men tell no tales.
[ترجمه گوگل]مرده ها قصه نمی گویند
[ترجمه ترگمان]مرده ها خبر نمی برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Immigrant tales have always been popular themes in fiction.
[ترجمه گوگل]داستان‌های مهاجران همیشه مضمون محبوب در داستان بوده است
[ترجمه ترگمان]داستان های مهاجرین همیشه موضوعات محبوبی در داستان بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I've heard some odd tales about her.
[ترجمه گوگل]من داستان های عجیبی درباره او شنیده ام
[ترجمه ترگمان]من داستان های عجیبی در مورد اون شنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Victorian writers fired the popular imagination with their tales of adventure.
[ترجمه گوگل]نویسندگان ویکتوریایی با داستان های ماجراجویی خود تخیل عمومی را برانگیختند
[ترجمه ترگمان]نویسندگان دوره ویکتوریا تخیلات مردم را با داستان های ماجراجویانه خود به آتش کشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. These are Grimm's fairy tales retold in English.
[ترجمه گوگل]اینها افسانه های گریم هستند که به زبان انگلیسی بازگو شده اند
[ترجمه ترگمان]این داستان های پریان گفته می شود که در زبان انگلیسی بازگو می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• people called to serve in the jury in the event of deficient juror; written document calling for the summons of said tales

پیشنهاد کاربران

افسانه
ماجراهای
داستان ها
حکایت ها
خاطرات
tells tales
یک کلاغ چهل کلاغ کردن

بپرس