take up the gauntlet


1- دعوت به مبارزه را پذیرفتن 2- دفاع از کسی (یا چیزی) را بعهده گرفتن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to agree to a challenge, esp. to a fight.

جمله های نمونه

1. He was quick to take up the gauntlet thrown down by the opposition.
[ترجمه گوگل]او به سرعت دستکشی را که مخالفان انداخته بودند، در دست گرفت
[ترجمه ترگمان]او به سرعت به سوی مخالفان حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Whoever decides to take up the gauntlet and challenge the Prime Minister will have a tough battle.
[ترجمه گوگل]هر کسی که تصمیم بگیرد دستکش را در دست بگیرد و نخست وزیر را به چالش بکشد، نبرد سختی خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]هر کس تصمیم بگیرد مبارزه کند و مبارزه با نخست وزیر را به چالش بکشد، نبرد سختی خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His Republican rival may be expected to take up the gauntlet.
[ترجمه گوگل]انتظار می رود رقیب جمهوری خواه او دستکش را در دست بگیرد
[ترجمه ترگمان]رقیب جمهوریخواه او ممکن است انتظار آن را داشته باشد که دست به مبارزه بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Was he taking up the gauntlet against the subtle yet inevitable erosion such wealth would bring to the culture of his people?
[ترجمه گوگل]آیا او در برابر فرسایش ظریف و در عین حال اجتناب ناپذیری که چنین ثروتی برای فرهنگ مردمش به ارمغان می آورد دستکشی به دست می گرفت؟
[ترجمه ترگمان]آیا او مبارزه را علیه این فرسایش زیرکانه اما اجتناب ناپذیر چنین ثروتی برای فرهنگ مردمش به ارمغان می آورد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I had to take up the gauntlet; otherwise they would think truth sided with them.
[ترجمه گوگل]مجبور شدم دستکش را به دست بگیرم در غیر این صورت آنها فکر می کنند که حقیقت در کنار آنها است
[ترجمه ترگمان]ناچار بودم دستکش را به دست بگیرم، وگرنه فکر می کنند که حقیقت با آن ها سر و کار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He is quick to take up the gauntlet thrown down by the opposition.
[ترجمه گوگل]او به سرعت دستکشی را که مخالفان انداخته اند به دست می گیرد
[ترجمه ترگمان]او به سرعت به سوی مخالفان حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Voice over One of the big four supermarkets, Sainsbury's says it's happy to take up the gauntlet.
[ترجمه گوگل]صدای بلند یکی از چهار سوپرمارکت بزرگ، Sainsbury's می‌گوید که خوشحال است که دستکش را در دست بگیرد
[ترجمه ترگمان]صدای یکی از چهار سوپر مارکت بزرگ، Sainsbury می گوید که از دست دادن به مبارزه خوشحال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You will be steadfast in your goals or intention and, if challenged, will take up the gauntlet and win.
[ترجمه گوگل]شما در اهداف یا نیت خود ثابت قدم خواهید بود و اگر به چالش کشیده شوید، دستکش را به دست خواهید گرفت و پیروز خواهید شد
[ترجمه ترگمان]شما در اهداف یا قصد خود ثابت قدم خواهید بود و اگر به چالش کشیده شود، دست به مبارزه خواهد زد و برنده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was not one to retreat but rather one who would take up the gauntlet.
[ترجمه گوگل]او کسی نبود که عقب نشینی کند، بلکه کسی بود که دستکش را به دست می گرفت
[ترجمه ترگمان]او تنها کسی نبود که عقب نشینی کند، بلکه کسی که حاضر بود دست او را بردارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس