take to heart


1- (با دقت) گوش فرا دادن، (حرف کسی را) به گوش گرفتن، بر دل (خود) نشاندن، مورد ملاحظه ی جدی قرار دادن 2- رنجیده شدن، (حرف کسی را) به دل گرفتن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to regard seriously or with concern.

جمله های نمونه

1. So it is also the diet to choose if you have sensibly taken to heart the well-established benefits of reducing fat intake.
[ترجمه گوگل]بنابراین اگر به خوبی مزایای ثابت شده کاهش مصرف چربی را در نظر گرفته اید، این رژیم نیز باید انتخاب شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین رژیم غذایی هم چنین رژیمی را انتخاب می کند که به طور منطقی منافع شناخته شده کاهش مصرف چربی را حفظ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Martin has taken to heart the always-good advice to write about what you know.
[ترجمه گوگل]مارتین توصیه همیشه خوب را برای نوشتن در مورد چیزهایی که می‌دانید به دل گرفته است
[ترجمه ترگمان]مارتین همیشه نصیحت خوب را به دل راه داده است تا درباره آنچه می دانی بنویسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Take to heart what you know about moderating your Type A behavior.
[ترجمه گوگل]آنچه را که در مورد تعدیل رفتار نوع A خود می دانید، جدی بگیرید
[ترجمه ترگمان]آنچه را که در مورد تعدیل رفتار نوع A خود می دانید، به قلب خود جلب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hopes Hong guard Hernandez to take to heart expressed.
[ترجمه گوگل]امیدوار است هرناندز نگهبان هنگ را به قلب ابراز کند
[ترجمه ترگمان]امید به محافظت از ارناندس به دل ارناندس فاش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I hop you will take to heart the warning you have been given.
[ترجمه گوگل]امیدوارم هشداری را که به شما داده شده است، جدی بگیرید
[ترجمه ترگمان]پریدم تو قلبت و بهت هشدار میدم که بهت هشدار داده باشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Don't take to heart what happened just now.
[ترجمه گوگل]اتفاقی که همین الان افتاد را به دل نگیرید
[ترجمه ترگمان]نگران چیزی نباش که الان اتفاق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The advice you give me, I will take to heart.
[ترجمه گوگل]نصیحتی که شما به من می کنید، به جان خواهم نشست
[ترجمه ترگمان]، نصیحتی که به من می کنی من قلبتو در میارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They wanted to howl me down, but I didn't take to heart.
[ترجمه گوگل]آنها می خواستند مرا ناله کنند، اما من به دلم ننشستم
[ترجمه ترگمان]آن ها می خواستند من را بکشند، اما من به قلبش فشار نیاوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is the lesson which the wrestler - and we present-day followers of the Buddha's Truth - can valuably learn and take to heart.
[ترجمه گوگل]این درسی است که کشتی‌گیر - و ما پیروان امروزی حقیقت بودا - می‌توانیم آن را بیاموزیم و به دل ببندیم
[ترجمه ترگمان]این درسی است که کشتی گیر، و ما پیروان امروزی حقیقت بودا را می توانیم یاد بگیریم و به قلب بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And that's a lesson one hopes American policy makers will take to heart.
[ترجمه گوگل]و این درسی است که می توان امیدوار بود سیاست گذاران آمریکایی آن را به دل بگیرند
[ترجمه ترگمان]و این درسی است که می توان به سیاست گذاران آمریکایی امیدوار ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• take something personally, take something sensitively

پیشنهاد کاربران

be very affected or upset by sth that sb has said or done
ذهن را درگیر کردن
یک چیز ( معمولا انتقادی ) رو جدی بگیری
با دل و جان گوش دادن
به دل گرفتن
در بافتهای مختلف سطوح معنایی متفاوتی داره:
جدی گرفتن
to be moved, affected, or upset by sth at a personal level
to consider that some comment is significant to oneself
to take seriously and be affected or troubled by
to understand sth as having deep, personal significance to oneself
با دل و جان پذیرفتن

بپرس