take it


1- فکر کردن، پنداشتن، تصور کردن، 2- تحمل کردن، تاب آوردن

انگلیسی به انگلیسی

• accept, think, understand; stand for

پیشنهاد کاربران

تحمل کردن، تاب آوردن
I just can't take it any more
دیگه نمیتونم تحمل کنم/تاب بیارم
پذیرفتن
استفاده کردن
We can't just stay here and take it
نمیشه که همینجا بایستیم و هیچ کاری نکنیم /هیچی نگیم و بگذاریم هر چی میخوان بهمون بگن.
یقین داشتن
a. to assume; believe
قبول کردن، باور کردن
مثال:
I take it you'll be back later
. b. to stand up to or endure criticism, abuse, harsh treatment, etc
تحمل کردن
مثال:
. I can’t take it when the weather is so hot

به دست آوردن
پذیرفتن انتقاد
He's good at criticizing others but can't take it himself
برداشتن
قبول کردن
آن را بگیر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس