take down

/ˈteɪkˈdaʊn//teɪkdaʊn/

معنی: خراب کردن، پیاده کردن
معانی دیگر: 1- یادداشت کردن 2- در جای پایین تر قرار دادن، تنزل دادن، پایین بردن 3- (شلوار و غیره) پایین کشیدن 4- خوار کردن، خفیف کردن، پست کردن 5- از هم باز کردن، از هم باز کردنی، اوراق کردنی، (کشتی) بر زمین زدن حریف، خوارسازی، پست سازی، پست سازی از هم باز کردنی، اوراق کردنی a take down firearm سلاحی که به آسانی از هم باز میشود

جمله های نمونه

1. She made us take down all the posters.
[ترجمه سیامک] او مارا مجبور کرد همه پوسترهارا پایین بکشیم
|
[ترجمه امید] او مجبورمان کرد همه پوسترها را بکنیم
|
[ترجمه گوگل]او ما را مجبور کرد که همه پوسترها را پایین بیاوریم
[ترجمه ترگمان]مجبورمون کرد همه پوستر رو بندازیم پایین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Workmen arrived to take down the scaffolding.
[ترجمه امیر] کارگران جهت باز کردن داربست ، رسیدند.
|
[ترجمه گوگل]کارگران آمدند تا داربست ها را پایین بیاورند
[ترجمه ترگمان]کارگران از روی چوب بست بالا رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Your removal men will dismantle bedsteads and take down pictures and wall decorations.
[ترجمه گوگل]مردان جابجایی شما تخت خواب ها را از بین می برند و عکس ها و تزئینات دیوار را از بین می برند
[ترجمه ترگمان]پاک کردن تخت ها و گرفتن تصاویر و تزیینات دیواره ای آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Rail removal I want to take down some dado and picture rails.
[ترجمه گوگل]حذف ریل من می‌خواهم چند ریل بادی و تصویر را بردارم
[ترجمه ترگمان]برکناری ریلی که من می خواهم برخی از ریل و ریل را یادداشت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He ordered his men to take down the limp body and remove the handcuffs.
[ترجمه گوگل]او به افرادش دستور داد که بدن لخت را پایین بیاورند و دستبند را بردارند
[ترجمه ترگمان]به افرادش دستور داد بدن بی جان را پایین بیاورند و دستبندها را باز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It would also be easy to take down and stow in stormy weather.
[ترجمه دیوانه] همچنین در طوفان هوایی بالگرد های سمی به سمت زمین کشیده نابود خواهند شد.
|
[ترجمه گوگل]همچنین در هوای طوفانی، پایین آوردن و انبار کردن آن آسان خواهد بود
[ترجمه ترگمان]پایین رفتن و پنهان کردن در آب و هوای توفانی نیز آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I vote we take down the pictures, except for the two painted by Nina.
[ترجمه گوگل]من رای می‌دهم که عکس‌ها را پایین بیاوریم، به جز دو عکسی که نینا نقاشی کرده است
[ترجمه ترگمان]من رای می دهم، جز برای دو نقاشی که نی نا نوشته شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Government could take down the watchtowers in South Armagh with few consequences for security; it could also reduce troop numbers.
[ترجمه گوگل]دولت می تواند برج های دیده بانی در آرماغ جنوبی را با عواقب کمی برای امنیت خراب کند همچنین می تواند تعداد نیروها را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]دولت می تواند برج های مراقبت در جنوب Armagh را با نتایج کمی برای امنیت کاهش دهد؛ همچنین می تواند تعداد سربازان را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To take down all the barriers that divide us one from the other.
[ترجمه گوگل]برای از بین بردن تمام موانعی که ما را از یکدیگر جدا می کند
[ترجمه ترگمان]برای پایین بردن همه موانعی که ما را از یکدیگر جدا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Do you think we should take down the decorations?
[ترجمه گوگل]به نظر شما باید تزئینات را از بین ببریم؟
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی ما باید تزئینات رو کم کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Take down the pot without even seeing a flop is better than checking and playing a multiway un raised pot.
[ترجمه گوگل]پات را بدون دیدن فلاپ پایین بیاورید بهتر از چک کردن و بازی کردن یک پات چند طرفه بدون بالاست
[ترجمه ترگمان]گلدان را بدون اینکه ببینید یک شکست بهتر از چک کردن و بازی کردن یک قابلمه بزرگ است بردارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Properly take down pre - booking calls for schedule appointment ( data and time ).
[ترجمه گوگل]تماس های قبل از رزرو را برای قرار ملاقات (داده ها و زمان) به درستی حذف کنید
[ترجمه ترگمان]به طور مناسب از درخواست های قبل از رزرو برای قرار دادن زمانبندی (داده ها و زمان)استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Having said that, it's actually quite hard to take down your enemy when they appear to be little more than a splodge on a far-off hill.
[ترجمه گوگل]با این اوصاف، در واقع بسیار سخت است که دشمن خود را از بین ببرید، زمانی که به نظر می رسد کمی بیشتر از یک انفجار در یک تپه دور است
[ترجمه ترگمان]پس از اینکه این را گفت خیلی سخت است که دشمن شما را وقتی که به نظر می رسد کمی بیشتر از یک splodge در یک تپه دوردست باشند، بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Some girls in the office are trained to take down dictation.
[ترجمه گوگل]برخی از دختران در دفتر آموزش دیده اند تا دیکته را حذف کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از دختران در این اداره آموزش دیده اند که دیکته کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We went down to the floor, according to the take-down training, me on top of him.
[ترجمه گوگل]رفتیم پایین زمین، طبق تمرین پایین آوردن، من بالای سرش
[ترجمه ترگمان]ما به طبقه پایین رفتیم، طبق تمرینی که در پیش داشتیم، من روی او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. It's a snotty takedown of a straw man.
[ترجمه گوگل]این یک برداشتن مزخرف از یک مرد کاهی است
[ترجمه ترگمان]به خاطر این است که او را از یک مرد کاه نجات داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The referee awards points for a takedown, an escape position, and a reversal of control, a fall, a near fall, or near pin.
[ترجمه گوگل]داور برای حذف، موقعیت فرار، و برگشت کنترل، سقوط، سقوط نزدیک یا نزدیک پین امتیاز می دهد
[ترجمه ترگمان]داور به یک takedown، یک موقعیت فرار، و برگشت کنترل، سقوط، سقوط نزدیک یا نزدیک سوزن امتیاز می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Critics of the bill say that takedown requests and court orders will swamp smaller firms and start-ups.
[ترجمه گوگل]منتقدان این لایحه می‌گویند که درخواست‌های حذف و احکام دادگاه، شرکت‌های کوچک‌تر و استارت‌آپ‌ها را باتلاق خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]منتقدان این لایحه می گویند که درخواست های takedown و دستورها دادگاه شرکت های کوچک تر را در میان خواهند گرفت و شروع به کار خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The initial attack is followed by a takedown, with the attacker generally staying in contact with the broken limb to maintain leverage on the target.
[ترجمه گوگل]حمله اولیه با حذف کردن دنبال می‌شود و مهاجم معمولاً در تماس با اندام شکسته می‌ماند تا اهرم خود را روی هدف حفظ کند
[ترجمه ترگمان]حمله اولیه توسط یک takedown انجام می شود، همراه با مهاجم به طور کلی در تماس با دست شکسته برای حفظ نفوذ در هدف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. There are about 15 people on the takedown team—heavily armed and armored and salted around the busy parking lot—just waiting for the magic words.
[ترجمه گوگل]حدود 15 نفر در تیم takedown وجود دارند - به شدت مسلح و زره پوش و نمک در اطراف پارکینگ شلوغ - فقط منتظر کلمات جادویی هستند
[ترجمه ترگمان]حدود ۱۵ نفر در تیم عملیاتی هستند که مسلح و مسلح و مسلح در محوطه شلوغ پارکینگ هستند - فقط منتظر کلمات جادویی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. These tools give businesses the takedown tactics they need, both financially and technologically.
[ترجمه گوگل]این ابزارها تاکتیک‌های حذف را به کسب‌وکارها می‌دهند، هم از نظر مالی و هم از نظر فناوری
[ترجمه ترگمان]این ابزارها به شرکت ها تاکتیک های takedown نیاز دارند، هم از لحاظ مالی و هم از لحاظ تکنولوژیکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. So shutting down spam sources, such as the takedown of the notorious McColo spam machine last year -- represents a huge energy savings to the environment, Marcus says.
[ترجمه گوگل]مارکوس می‌گوید پس بستن منابع هرزنامه، مانند حذف دستگاه هرزنامه بدنام مک کولو در سال گذشته، صرفه‌جویی زیادی در مصرف انرژی برای محیط زیست می‌کند
[ترجمه ترگمان]به گفته مارکوس آورلیوس، بسته شدن منابع اسپم مثل the of notorious در سال گذشته - - نشان دهنده یک ذخیره عظیم انرژی برای محیط زیست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. The takedown is immediately followed by a straight-legged downward stomp of the opponent's head with the heel.
[ترجمه گوگل]بلافاصله پس از برداشتن با پاشنه پا، سر حریف به سمت پایین پا می‌زند
[ترجمه ترگمان]بلافاصله با ضربه با پا به سمت پایین و رو به پایین حریف به دنبال آن حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. The IWF does not issue takedown notices to ISPs or hosting companies outside the UK, but we did advise one of our partner Hotlines abroad and our law enforcement partner agency of our assessment.
[ترجمه گوگل]IWF اخطارهای حذف را برای ISPها یا شرکت های میزبان خارج از بریتانیا صادر نمی کند، اما ما به یکی از خطوط تلفن همکار خود در خارج از کشور و آژانس شریک اجرای قانون خود در مورد ارزیابی خود مشاوره دادیم
[ترجمه ترگمان]The اخطارهای takedown برای ISP ها یا شرکت های میزبان خارج از انگلستان را منتشر نمی کند، اما ما به یکی از شرکای ما در خارج از کشور و بنگاه شریک اعمال قانون ما در ارزیابی خود مشاوره کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. A takedown counts two points.
[ترجمه گوگل]حذف دو امتیاز به حساب می آید
[ترجمه ترگمان]A دو نقطه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. McAfee expects that number to grow to its 2008 level, even though spammers are taking longer than expected to recover from the McColo takedown.
[ترجمه گوگل]McAfee انتظار دارد که این تعداد به سطح سال 2008 افزایش یابد، حتی اگر هرزنامه‌ها بیش از آنچه انتظار می‌رفت پس از حذف مک کولو بازیابی شوند
[ترجمه ترگمان]مک McAfee انتظار دارد که این رقم تا سطح سال ۲۰۰۸ رشد داشته باشد، با وجود این که از expected spammers انتظار می رود که از McColo takedown بازیابی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. The process of removing the cabal that has controlled most of the world for the past 300 years is almost complete, according to sources directly involved in the takedown.
[ترجمه گوگل]به گفته منابعی که مستقیماً در این سرنگونی دخیل بودند، روند حذف کابال که در 300 سال گذشته بیشتر جهان را تحت کنترل داشته است، تقریباً کامل شده است
[ترجمه ترگمان]با توجه به منابع مستقیم درگیر در the، فرآیند حذف the که اغلب جهان را برای ۳۰۰ سال گذشته کنترل کرده است، تقریبا کامل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Update 11:45am CDT: Facebook has now contacted us and says it's "looking into the specific takedown request that was made. "
[ترجمه گوگل]به روز رسانی 11:45 صبح CDT: فیس بوک اکنون با ما تماس گرفته است و می گوید که "در حال بررسی درخواست حذف خاصی است که انجام شده است "
[ترجمه ترگمان]آپدیت های ۱۱: ۴۵ ام CDT: فیسبوک اکنون با ما تماس گرفته است و می گوید \"به درخواست takedown خاص که ساخته شده است\" نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. His new book, And Then There's This: How Stories Live and Die in Viral Culture, is a critical takedown of the Internet-Media Complex and our unhealthy obsession with memes of the moment.
[ترجمه گوگل]کتاب جدید او، و سپس این است: چگونه داستان‌ها در فرهنگ ویروسی زندگی می‌کنند و می‌میرند، برداشتی انتقادی از مجتمع رسانه‌های اینترنتی و وسواس ناسالم ما با میم‌های لحظه‌ای است
[ترجمه ترگمان]کتاب جدید او، و سپس این: چگونگی زندگی و مردن در فرهنگ ویروسی، takedown حیاتی مجموعه وب سایت های اینترنتی و وسواس ناسالم ما با مم ها نسبت به لحظه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خراب کردن (فعل)
ruin, destroy, undo, corrupt, spoil, debauch, deteriorate, wreck, pull down, batter, take down, botch, disfigure, muck, vitiate, impair, demolish, devastate, dilapidate, muddle, ruinate, wrack, immoralize, unmake

پیاده کردن (فعل)
disembark, take down, set down, disassemble, demodulate, dismount, dismantle, overhaul, unsaddle

انگلیسی به انگلیسی

• record, write down, put in writing; remove, lower; take apart, disassemble; (slang) kill
easily disassembled
something which can be disassembled or taken down; maneuver in which an opponent is forced to the floor from a standing position (sports); humiliation (informal)

پیشنهاد کاربران

زمین زدن، خاک کردن، به زمین کوبیدن
خاموش کردن
به زمین زدن
1 -
take someone down
mainly US
to defeat or kill someone, or to stop someone from causing harm
شکست دادن یا کشتن کسی، یا کسی را از آسیب رساندن باز داشتن
The Indiana Pacers took down Cleveland, 80–74
...
[مشاهده متن کامل]

The police officer was able to take the suspect down and arrest him
The wrestler used a powerful move to take his opponent down
The football player was tackled hard and taken down by the opposing teams
The military unit was able to take down the enemy stronghold and secure the area
2 -
take something down
to remove something that is on a wall or something that is temporary, or to remove a structure by separating its different parts
پاک کردن چیزی از روی دیوار یا چیزی که موقتی است یا جدا کردن یک سازه با جدا کردن قسمت های مختلف آن
I took the pictures down
We took down the partitions between our desks
After the divorce, my parents took down her photo

به تصرف در آوردن
پایین آوردن
کُشتن
برچیدن
منحل کردن
Phrasal verb :
حذف کردن چیزی ( فایل، وب سایت و . . . . ) از روی اینترنت در پاسخ به یک درخواست رسمی
به عنوان مثال :
The police officer said he couldn't take the ad down.
از پا در آوردن کسی یا چیزی.
برداشته شدن.
مثلا برداشته شدن موانع
take down him
ازپا درش بیار
کلکشو بکن
Take down note = یادداشت برداشتن
چیزی را از روی دیوار برداشتن
تنزل دادن
با خاک یکسان کردن
you take me downتو منو پوچ کردی
متلاشی کردن
بر زمین زدن
Write something that somebody says
نوشتن چیزی ک کسی میگوید
take it down نابودش کن
نوشتن چیزی از روی متن یا به وسیله ی گوش داد.
to write something that you are looking at or listening to: I can take down the messages that come in.
اینفرمال ) زمین گیر کردن، از پا در آوردن، شلیک کردن به کسی، شکست دادن،
Police took down the suspected terrorist
پلیس تروریست مظنون را زمین گیر کرد.
خراب کردن - داغون کردن - از بین بردن.
از ریخت انداختن کسی
To take down sb’s decoration
رها کردن
Take us both down
هر دوی مارو بکشی ( از بین ببری )
داغون کردن ( شخصیت و غرور کسی رو شکستن )
Wildest dreams - Taylor Swift:
. . . This is gonna take me down
این داره داغونم میکنه. . .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)

بپرس