take away

/teɪk əˈweɪ//teɪk əˈweɪ/

معنی: بردن

جمله های نمونه

1. Take away my good name and take away my life.
[ترجمه Sana] ازنام وزندگی خوب من یادببرید
|
[ترجمه s.bagher] شهرت خوبم را از من بگیرید و من را نابود کنید
|
[ترجمه هانیه] از اسمم و از زندگی خوبم دور شوید
|
[ترجمه آرش] نیکنامی را از من بگیرید تا زندگی ام نابود شود
|
[ترجمه فرزاد] خوشنامی وزندگی مرا برد
|
[ترجمه شان] نام نیکم را بگیر ی زندکیم را گرفته ای
|
[ترجمه Mm] با گرفتن نام ام زندگی را از من گرفته اید
|
[ترجمه Mehri] نام خوبم را ببر و زندگیم را بگیر
|
[ترجمه Shaghayegh] نام خوبم را بردار و وجدم را بگیر
|
[ترجمه داوود پلنگ] آبروی مرا از بین ببرید و زندگی ام را نابود کنید!
|
[ترجمه گوگل]نام نیکم را بردار و جانم را بگیر
[ترجمه ترگمان]نام good را از من دور کنید و از زندگی من دور شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Paper plane fly farther take away my heart.
[ترجمه همیشه] هواپیمای کاغذی پرواز کرد و از قلب من دور شد
|
[ترجمه roozbeh] هواپیمای کاغذی دورتر پرواز می کند و قلب من را با خود می برد ( احتمالا روی کاغذ ان پیامی عاشقانه نوشته شده )
|
[ترجمه گوگل]هواپیمای کاغذی دورتر پرواز می کند قلبم را می برد
[ترجمه ترگمان] هواپیمای بدون کاغذ از قلب من دور میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Time would take away many memories ,but it can't take away my mood to love you.
[ترجمه گلسک] گذر زمان می تواند خاطرات زیادی را با خود ببرد، ولی قادر نیست عشق تو را از من بستاند.
|
[ترجمه شان] سپری شدن زمان خاطره های بسیاری را با خود میبرد اما نمی تواند حال و هوای دوست داشتن ترا از من بگیرد .
|
[ترجمه گوگل]زمان خیلی از خاطرات را از بین می برد، اما نمی تواند حال و هوای دوست داشتن تو را از من بگیرد
[ترجمه ترگمان]زمان بسیاری از خاطرات را از دست خواهد داد، اما نمی توانم حال و حوصله دوست داشتن تو را داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. 'It's starting to rain again. '--'Not enough to take away from the charm of the scene. '.
[ترجمه محمد جواد] باران دوباره شروع به باریدن کرد ، البته اینقدری نیست که منو از زیبایی صحنه باران دور کنه
|
[ترجمه گوگل]'باران دوباره شروع شده است "--" برای از بین بردن جذابیت صحنه کافی نیست '
[ترجمه ترگمان]دوباره باران شروع می شود - نه به اندازه ای که از جذابیت صحنه دور باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ten take away four leaves six .
[ترجمه مهدی] از ده تا که چاهارتا کم بشه شیش تا باقی میمونه
|
[ترجمه شان] از ده تا چهار تا کم بشود شش تا میماند .
|
[ترجمه مریم مزدایی] گرچه ترجمه ی مهدی و شان هر دو درست است ، ولی فرم رایج این جمله به انگلیسی ، مجهول است. دقت کنید : four taken away ten, leaves six
|
[ترجمه گوگل]ده بردار چهار برگ شش
[ترجمه ترگمان]ده قدم دورتر، چهار حرکت ششم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The small shopkeepers realized that the hypermarket will take away some of their trade.
[ترجمه مینا] مغازه دارهای کوچیک درک کردند که سوپرمارکت ها برخی از تجارت اونها رو از بین میبرند
|
[ترجمه گوگل]مغازه داران کوچک متوجه شدند که هایپرمارکت بخشی از تجارت آنها را از بین خواهد برد
[ترجمه ترگمان]فروشندگان کوچک به این مساله پی بردند که هایپر مارکت ها برخی از تجارت خود را از دست خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Take away the glasses and the tray.
[ترجمه شان] لیوان ها و سینی را بردارید.
|
[ترجمه گوگل]لیوان و سینی را بردارید
[ترجمه ترگمان]عینک و سینی رو بردار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Take away love, and our earth is a tomb.
[ترجمه گوگل]عشق را دور کن و زمین ما آرامگاه است
[ترجمه ترگمان]عشق را از خود دور کنید و زمین ما قبری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We should not insult them, take away their personal effects or try to exact recantations from them, but without exception should treat them sincerely and kindly.
[ترجمه گوگل]ما نباید به آنها توهین کنیم، وسایل شخصی آنها را از آنها بگیریم یا سعی در انکار آنها داشته باشیم، بلکه بدون استثنا باید با آنها صمیمانه و مهربانانه رفتار کنیم
[ترجمه ترگمان]ما نباید به آن ها توهین کنیم، تاثیرات شخصی خود را برداریم و یا سعی کنیم آن ها را از آن ها دقیق بگیریم، اما بدون استثنا باید با آن ها صادقانه و با مهربانی رفتار کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I had a strong coffee to take away the nasty taste of the food.
[ترجمه Davood Palang] محبور شدم یه قهوه قوی بخورم تا طعم مزخرف غذا رو از بین ببرم!
|
[ترجمه گوگل]یک قهوه غلیظ خوردم تا طعم بد غذا را از بین ببرم
[ترجمه ترگمان]من یک قهوه قوی داشتم که مزه زننده غذا را از بین ببرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Don't let him take away your freedom to think for yourself.
[ترجمه صبا] به او اجازه ندهید که ازادی ات را برای فکر کردن به خودت ببرد
|
[ترجمه مریم فتحی] اجازه نده ازادی ات را به بهانه ی نگرانی برای تو از بین ببرد
|
[ترجمه شان] نگذار او به بهانه نگران بودن برای تو، آزادی ات را بگیرد.
|
[ترجمه داوود پ] اجازه نده بهش که آزادی تفکر تو ازت بگیر و برات تصمیم گیری کنه!
|
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید که او آزادی فکر کردن را از شما بگیرد
[ترجمه ترگمان]نگذارید آزادی شما برای فکر کردن به خودتان باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The disagreement between the two men should not take away from their accomplishments.
[ترجمه گوگل]اختلاف بین این دو نفر نباید دستاوردهای آنها را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]عدم توافق بین این دو مرد نباید از دستاوردهای آن ها دور باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I'll give you some tablets to take away the pain.
[ترجمه گوگل]چند قرص بهت میدم تا دردت کم بشه
[ترجمه ترگمان]بهت چند تا قرص میدم تا دردت رو برطرف کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Nothing can take away the anguish of losing a child.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز نمی تواند اندوه از دست دادن فرزند را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز نمی تواند رنج از دست دادن یک بچه را از دست بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. 't takeaway the world that belongs to you.
[ترجمه گوگل]دنیایی که متعلق به توست را نبر
[ترجمه ترگمان]takeaway، دنیایی که متعلق به توست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. There's a Chinese takeaway in the centre of town.
[ترجمه Khodefarbod] یک رستوران چینی بیرون بر در مرکز شهر وجود دارد
|
[ترجمه گوگل]یک غذای چینی در مرکز شهر وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک رستوران چینی در مرکز شهر وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Takeaways take aim for the stars CHINESE takeaway restaurants will soon be given a star rating to encourage higher standards.
[ترجمه گوگل]غذای آماده برای ستاره ها به رستوران های غذای آماده چینی برای تشویق به استانداردهای بالاتر رتبه بندی ستاره داده می شود
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که رستوران های چینی رستوران چینی به زودی برای تشویق استانداردهای بالاتر به یک ستاره داده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. They charge the same price for a takeaway as they do for eating in the restaurant.
[ترجمه گوگل]آنها همان قیمتی را برای غذای آماده دریافت می کنند که برای غذا خوردن در رستوران می گیرند
[ترجمه ترگمان]آن ها قیمت مشابهی را برای رستوران تهیه می کنند چون در رستوران غذا می خورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. At last - takeaway sandwiches with flavour that packs a punch!
[ترجمه گوگل]در نهایت - ساندویچ های غذای آماده با عطر و طعمی که بسیار عالی است!
[ترجمه ترگمان]بالاخره ساندویچ - با طعم گیلاس! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Shop raid: Thieves broke into a takeaway food shop in Northallerton.
[ترجمه گوگل]یورش به فروشگاه: دزدان به یک فروشگاه مواد غذایی در نورثالرتون نفوذ کردند
[ترجمه ترگمان]یورش خرید و فروش: دزدان به یک مغازه غذای رستوران در Northallerton دستبرد زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Let's have a takeaway tonight.
[ترجمه مریم] بیا امشب خوش باشیم
|
[ترجمه شان] بیایید امشب غذای آماده بخوریم ( منظور اینست که از رستوران غذای آماده شده بگیریم و درخانه سرو کنیم )
|
[ترجمه گوگل]بیایید امشب یک غذای آماده داشته باشیم
[ترجمه ترگمان] امشب راه takeaway داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. The Parkgate takeaway was declared the region's top chip shop in a competition we ran in 1990.
[ترجمه گوگل]غذای آماده پارک گیت در رقابتی که در سال 1990 برگزار کردیم به عنوان برترین فروشگاه چیپس منطقه معرفی شد
[ترجمه ترگمان]رستوران Parkgate در رقابتی که در سال ۱۹۹۰ اجرا کردیم به عنوان یک فروشگاه برتر منطقه اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Introductive takeaway: solution before you sign labor contract, physical examination?
[ترجمه گوگل]غذای آماده مقدماتی: راه حل قبل از امضای قرارداد کار، معاینه فیزیکی؟
[ترجمه ترگمان]غذای رستوران: محلول قبل از این که قرارداد کار، معاینه فیزیکی را امضا کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Takeaway: We have become gifts to God that he delights in.
[ترجمه گوگل]غذای آماده: ما هدیه ای برای خدا شده ایم که او از آن لذت می برد
[ترجمه ترگمان]takeaway: ما به خداوند هدیه داده ایم که از آن لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Introductive takeaway: according to official statistics, China miners appear in every year more than 000 example "pneumoconiosis disease".
[ترجمه گوگل]مقدمه: طبق آمار رسمی، معدنچیان چینی هر سال در بیش از 000 نمونه "بیماری پنوموکونیوز" ظاهر می شوند
[ترجمه ترگمان]رستوران Introductive: با توجه به آمار رسمی، معدنچیان چینی در هر سال بیش از ۱۰۰۰ نمونه \"بیماری pneumoconiosis\" ظاهر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Takeaway: IT consulting is a tough, competitive field, and there are ample opportunities to mishandle the job.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد: مشاوره فناوری اطلاعات یک زمینه سخت و رقابتی است و فرصت‌های زیادی برای مدیریت نادرست کار وجود دارد
[ترجمه ترگمان]takeaway: مشاوره فن آوری اطلاعات یک حوز سخت و رقابتی است و فرصت های زیادی برای انجام این کار وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Pizza was by far the most popular takeaway choice, accounting for 83 % of sales.
[ترجمه گوگل]پیتزا با 83 درصد فروش، محبوب‌ترین انتخاب غذای آماده بود
[ترجمه ترگمان]پیتزا، محبوب ترین انتخاب رستوران است، که ۸۳ % فروش را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Chinese restaurants provide a takeaway service.
[ترجمه شان] رستوران های چینی سرویس غذای بیرون بر را ارایه می دهند.
|
[ترجمه گوگل]رستوران های چینی سرویس غذای آماده ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان]رستوران های چینی یک سرویس رستوران تهیه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. We have a takeaway for supper.
[ترجمه گوگل]برای شام غذای آماده داریم
[ترجمه ترگمان] ما شام مهمون داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بردن (فعل)
snatch, remove, bear, abstract, take, win, take away, carry, convey, conduct, propel, lead, steer, pack, transport, drive, port

انگلیسی به انگلیسی

• take off, remove, dismiss
food that is procured in an eating establishment and is brought away to be eaten in a different location;(british) an establishment that sells this type of food
a takeaway is a shop or restaurant which sells hot cooked food to be eaten elsewhere.
a takeaway is also a hot cooked meal sold to be eaten elsewhere.

پیشنهاد کاربران

دور کردن، برداشتن.
And that nobody can ever take away.
و این که هیچ کس نمی تواند دورمان کند.
I told her the wall would take away her suffering if. . . if she just had faith.
بهش گفتم که دیوار همه رنجهایش را دور می کند اگر ایمان داشته باشد.
کلمه "take away" همچنین می تواند به معنای "کم شدن" یا "منها کردن" استفاده شود، البته در سرزمین بریتانیا. به عنوان مثال، می توان گفت "The new tax laws will take away a significant portion of people's income" که در اینجا معنی آن است که قوانین جدید مالی قسمت قابل توجهی از درآمد افراد را کاهش می دهد.
کلمه "take away" در انگلیسی به طور کلی معانی مختلفی داره، ولی متداولترین معنی اش به معنی "بسته بندی غذا برای خوردن در خارج از محل" هست. به عبارت دیگه، موقعیتی که غذا رو از یک رستوران یا فست فود بخرید و برای خوردن در خانه یا جای دیگه از محل خارج کنید. این معنی اکثرا در بریتانیا و استرالیا استفاده میشه برای گفتن "خرید غذا برای بردن به خانه".
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین، "take away" ممکنه در موارد دیگه هم استفاده بشه، مثلا در معنای "بردن چیزی از جایی"، در موارد خرید یا انتقال چیزی از مکان به مکان.
منبعCHATGPT4. 00

زدودن - محو کردن - پاک کردن ( اثر یا آثار چیزی )
تجربه کردن
We hope you will take many happy memories away from your stay here
در نظر نگرفتن، چشم پوشی کردن، نادیده گرفتن
چیزی را از دست کسی درآوردن ، چیزی را از کسی گرفتن
They're going to take my citizenship away
'Give me the knife, ' he said softly, 'or I'll take it away from you. '
In prison they'd taken away his watch and everything he possessed
کم کردن، تفریق کردن
جمع بندی
1 - غذای رستوارنی بیرون بر
2 - حقیقت، نکته، موارد، ایده
3 - دستاورد، موفقیت، یادگرفته
سلب کردن
● بردن، ناپدید کردن
● برداشتن، منها کردن ( ارقام )
● برداشت کردن ( از یه مطلب یا سخنرانی )
● پول درآوردن، پول به جیب زدن از چیزی
■ این عبارت وقتی معنی "غذای بیرون بر" می دهد که وصل باشد، یعنی takeaway
از بین بردن. گرفتن و بردن . بیرون بر
نکته و نتیجه برداشت کردن
از بین بردن
بردن ؛ گرفتن ؛ کم کردن ؛ بردن غذا ( از رستوران )
- They didn't come to take these things away
– Don't let him take away your freedom
– Hypermarkets are taking business away from small local shops
...
[مشاهده متن کامل]

– If you take 4 away from 12 you get 8
– This should take some of the pain away
– Would you like your burger to eat in or take away?

( در هاکی و فوتبال ) بازپس گرفتن توپ یا گوی از حریف
غذایی که از بیرون می خری و داخل خونه می خوری
معادل امریکن میشه takeout
گرفتن، دور کردن
The police also took her son away from her,
you take my breath away
تصاحب کردن
دستاورد، آموزه، برداشت
سربه نیست کردن
اصل
three take away one
یعنی سه منهای یک
آموزه
پیام اصلی
کش رفتن
E. g. Well, the most important takeaway is that we can’t just hope to prevent animal cruelty on factory farms by requiring good conditions for animals ( though we should do that! )
remove, take off, take out, withdraw, deduct, discount, draw back, knock off, substract, subtract, take, decry, belittle, depreciate, derogate, detract ( from ) , diminish, disparage, minimize, take ( from ) , write off
کاستن
کم کردن
گرفتن و محدود کردن چیزی برای کسی معنا میده. مثلا به خبر زیر توجه کنید :
■ Mother of boy who shouted at chris whitty has taken his playstation
● The mother of a 15 - year - old boy who shouted at whitty on the street on wednesday told the dailt mail she is appalled by his son's behavior
...
[مشاهده متن کامل]

● The 47 - year - old mother - of - two has told her eldest son to make another video apologizing to him and taking away his games console
در جمله سوم یعنی مادرش کنسولِ ( همون ps4 / ps5 / xbox /. . . ) پسرش رو ازش گرفته که ادب شه و مجبورش کرده یه ویدیوی عذرخواهی درست کنه

در اصطلاحات رستوران ها و فست فودی ها به غذا فروشی ای که غذا را به شما میدهد و شما غذا را میبرید take - away گفته می شود. به بیان ساده تر همان بیرون بر در ایران
pull=take away
A major partner has threatened to pull all sponsorship
یک شریک عمده تهدید کرده که همه اسپانسر ها رو تصاحب ( مال خود ) خواهد کرد
[Phrasal verb]
take something away
✔️1 ) too make a feeling, pain, etc. disappear
...
[مشاهده متن کامل]

E. g. I was given some pills to take away the pain
✔️2 ) ​ ( British English )
North American English )
take something out )
to buy cooked food at a restaurant and carry it away to eat, for example at home
E. g. Two burgers to take away, please
[Noun]
✔️1 ) ​ ( British English )
( North American English takeout )
( also carry - out US English, Scottish English )
E. g. a restaurant that cooks and sells food that you take away and eat somewhere else
E. g. We can get something to eat from the Chinese takeaway
✔️2 ) ( British English )
( North American English takeout )
( also carry - out US English, Scottish English )
a meal that you buy at this type of restaurant
E. g. Let's have a takeaway tonight
✔️3 ) ​an important fact, point or idea to be remembered from a talk, meeting or event
The key takeaways from the presentation are: 1. . . .
Oxford Dictionary@

1 ( غذای ) بیرون بر
2 دور کردن
3 ازبین بردن
انکار کردن، نفی کردن
آشامیدن در مکانی غیر از دریافت خوراک.
بردن ــــ take him away ببریدش
کلمه به تنهایی به معنی بُردن رو میده ولی اگه بخوایم توی جمله استفاده کنیم به معنای بُردن غذا هست یک غدای بیرون بر ینی بعد از خرید میتونی غذا رو با خودت ببری
این کلمه توی جمله فقط همین معنا رو داره و معنی دیگه این نداره
For example
Some restaurants their food are TAKEAWAY
برطرف کردن
فرمان به یک شخص برای شروع یک نمایش
We've brought in a very talented young band to entertain you this evening. Take it away, girls!
لب کلام ، عصاره،
A conclusion based on presented facts or information.
عامل بازدارنده
دور شدن / دور کردن
برداشتن، بردن
نتیجه
a conclusion to be made based on presented facts or information
با خود بردن
خارج کردن . منها کردن. نابود کردن . حذف کردن
There were views expressed by the delegation of Iran in the first
substantive session which are not reflected in the Chair’s take - away.
در بحث رئیس نادیده گرفته شده است.
بیرون آوردن
از دست دادن چیزی
1 - بردن، بیرون بردن
2 - ( درد و غیره ) تسکین دادن
دور کردن. . جداکردن. . فاصله انداختن
از دست دادن
برداشت، نتیجه، نتیجه گیری، ایده
میشه: eat in another place ( not in the cafe ) . همون بردار برو که اقا حامد گفتش . خوردن در یک مکانی بجز اونجایی ک غذا رو سرو میکنن .
فست فود بیرون بر
از چنگ کسی درآوردن
Take away food:غذای اماده، غذای بیرون
برداشت کردن یا فهمیدن - تفریق یا کم کردن - برداشتن و بردن - غذای خود را از جایی خریدن و در جایی دیگر خوردن ( همان بیرون بر ) - نفس کسی بند امدن به خاطر زیبایی، هیجان انگیز، تعجب برانگیز و. . . بودن چیزی
take‧a‧way /ˈteɪkəweɪ/ noun
[countable] British English
1 Image of takeawaya meal that you buy at a shop or restaurant to eat at home SYN takeout American English
Let’s have a takeaway tonight.
...
[مشاهده متن کامل]

2 a shop or restaurant that sells meals to be eaten somewhere else
Examples from the Corpus
takeaway
• a takeout pizza
• Shop raid: Thieves broke into a takeaway food shop in Northallerton.
• I've asked the restaurant to bring you round a takeaway.
• You struggle on to the bus, pick up a takeaway, stagger back home.
• Dave just lives on beer and takeaways.
• Left forearm rotation is one of the keys to a good takeaway.
• At the staff restaurant, everything must be available in a hurry with an optional takeaway service.
• The Parkgate takeaway was declared the region's top chip shop in a competition we ran in 1990.
3. Noun. Any new piece of information
gleaned from a lecture, interview, or other media presentation, etc. that can be of exponential value when acted upon or put to use.
Among the general fund of knowledge provided in this financial seminar, there were actually several takeaways that could give our company great marketing edge.

بیرون از کافه خوردن
کسی که شعور ندارد
دست برد زدن
۱. بیرون بر
۲. نکته ی مهم، لُب مطلب
کنار گذاشتن
بگیر وببر
نکته اصلی، مسئله اصلی، حقیقت اصلی، ایده اصلی که از یک مسئله ای یا بحثی باید در نظر گرفت.
A takeaway is a meal you buy in a restaurant or shop to eat at home ، ، ، ، یک وعده ی غدایی که از رستوران یا مغازه میخرید برای خوردن در خانه، ، ، یا همان غذا از رستوران خریدن و در خانه خوردن، ، ، ، جواب کاملا درست این است، ، ،
بند آوردن
Take my breath away
تحویل در محل
Or sitting at home and eating takeaway food
غذای آماده
میگیریم و میرم ( گرفتن و بردن غذا در بیرون و یا بردن به خانه ) منظورش اینه که غذای آماده و بردن به جای دیگه ای و میل کردن ن در رستوران خوردن بلکه گرفتن از رستوران و بردن جای دیگه ای خوردن
جای دیگر بردن
در آخرین تیتر یه پاراگراف از یه خبر در مجله تهران تایمز "نتیجه" معنی کردم
نادیده گرغتن
پس گرفتن
۱. رستوران یا مغازه ای که غذا را به صورت بیرون بر تحویل می دهد و جایی برای نشستن ندارد.
۲. حقیقت یا نکته ای کلیدی و یا نظریه ای که باید به خاطر سپرد؛ معمولا این نکته در مناظره یا جلسه ای پدیدار و مطرح میشود.
تصاحب کردن
Ten take away three is seven
منها کردن _ تفریق کردن
چیزی را از کسی گرفتن، دور کردن، بردن
آقا حامد اون buzz off هستش

نتیجه - پیامد
غذای بیرون بر
کندن
گرفتن
بردار و برو
بزن بچاک

غذای آماده

برداشت کردن، فهمیدن
مفقودالاثر کردن
از بین بردن - خراب کردن
غذای بیرون بر - غذایی که از بیرون خریداری میشود و در منزل سرو میگردد
غذای آماده ( از بیرون )
رستوران یا مغازه برای صرف غذا
بیرون غذا خوردن
ایده، حقیقت ، نکته
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٩٣)

بپرس