take a shit


(خودمانی) ریدن، ریدمان کردن

جمله های نمونه

1. First class dogs come down here to take a shit.
[ترجمه مهدی حسنوند] سگ های درجه یک برای ریدن به این قسمت انتهایی می ایند
|
[ترجمه گوگل]سگ های درجه یک به اینجا می آیند تا یک مزخرف کنند
[ترجمه ترگمان] اول سگ درجه یک میاد پایین تا یه گه بخوره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But its hard to relieve yourself, to take a shit, you cant do it on the train, and the only time the train stops is to take on water for the locomotive.
[ترجمه گوگل]اما تسکین خودت سخت است، ایراد گرفتن، نمی توانی در قطار این کار را انجام دهی، و تنها زمانی که قطار می ایستد سوار شدن به آب برای لوکوموتیو است
[ترجمه ترگمان]اما خیلی سخته که خودت را آزاد کنی، این کار را تو قطار انجام بدی، و تنها زمانی که قطار متوقف می شود تا برای لوکوموتیو آب بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Let me take a shit!
[ترجمه گوگل]بزار یه خورده بخورم!
[ترجمه ترگمان]! ولم کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It was going well until my 23 year old sister started telling him in detail about her constipation and that if she doesn't take a shit in a few days, it's going to come out of her mouth.
[ترجمه مهدی فجری] همه چیز به خوبی پیش میرفت تا این که خواهر ۲۳ ساله من شروع به گفتن مو به موی جزئیات یبوست خود کرد و این که اگر نتواند این روزها دستشویی کند ، فضولات از دهانش بیرون خواهد زد!
|
[ترجمه گوگل]خوب پیش می رفت تا اینکه خواهر 23 ساله ام شروع به گفتن مفصل درباره یبوستش کرد و اینکه اگر تا چند روز دیگر چیزی نخورد، از دهانش بیرون می آید
[ترجمه ترگمان]داشت به خوبی پیش می رفت تا اینکه خواهر ۲۳ ساله من شروع به گفتن جزییات راجع به یبوست کرده بود و اگر چند روز دیگه کاری نداشته با شه، از دهنش بیرون میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Today, while at my boyfriend's house, my stomach began to hurt really badly, so I excused myself to take a shit. I let it all out.
[ترجمه گوگل]امروز وقتی در خانه دوست پسرم بودم، شکمم واقعاً بدجوری درد می‌کرد، بنابراین خودم را بهانه کردم همه را بیرون گذاشتم
[ترجمه ترگمان]امروز، در حالی که در خانه دوست پسرم، شکمم به شدت درد می کرد، بنابراین از خودم عذر خواست کردم همه چیز را از دهانم خارج کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. One looked at the other and said, "I've got to take a shit. "
[ترجمه گوگل]یکی به دیگری نگاه کرد و گفت: من باید یک لعنتی بردارم
[ترجمه ترگمان]یکی به دیگری نگاه کرد و گفت: \" من باید مدفوع کنم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

Take a piss : شاشیدن - چُریدَن - ادرار کردن - جیش کردن
Take a shit : ریدن - ان کردن - مدفوع کردن
? Can i take a piss in gour new crib real quick
میتونم خیلی سریع برم دستشویی تو خونه ی جدیدت؟ ( بشاشم )
ریدن
Im gonna take a shit
من دارم میرم برینم

بپرس