tai

/ˈtaɪ//tʰai/

(شاخه ای از زبان های sino-tibetan که شامل زبان thai نیز می شود) زبان تای، (شخص) تای زبان، کسی که زبان بومی او تای است (به ویژه در کشور تایلند)

جمله های نمونه

1. Viewed from the top of Mount Tai, the sunrise was indeed a spectacle.
[ترجمه گوگل]با مشاهده از بالای کوه تای، طلوع خورشید واقعاً تماشایی بود
[ترجمه ترگمان]با نگاه از بالای کوه تای، طلوع خورشید واقعا نمایشی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The question of going to the Mount Tai preoccupied his mind.
[ترجمه گوگل]سوال رفتن به کوه تای ذهن او را به خود مشغول کرده بود
[ترجمه ترگمان]مساله رفتن به کوه تای ذهن او را به خود مشغول می داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Tai Ki had literally been chewed to pieces in midocean.
[ترجمه گوگل]تای کی به معنای واقعی کلمه در میان اقیانوسی جویده شده بود
[ترجمه ترگمان]تای کی در سال midocean تکه تکه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The unfortunate crew of Tai Ki had put their faith in several coats of tung oil, to no effect.
[ترجمه گوگل]خدمه تای کی تای کی به چندین لایه روغن تونگ ایمان آورده بودند، اما هیچ تاثیری نداشت
[ترجمه ترگمان]جاشو ان بدبخت تای کی به چند تن روغن tung تن داده بودند تا اثری از آن ها نماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. At Tai Lake, a veteran activist, Wu Lihong, was freed from prison in April after serving three years on what he says were trumped-up charges.
[ترجمه گوگل]در دریاچه تای، یک فعال کهنه کار، وو لیهونگ، پس از گذراندن سه سال به اتهامات واهی، در آوریل از زندان آزاد شد
[ترجمه ترگمان]در \"تای لیک\"، یک فعال کهنه کار، وو Lihong، در ماه آوریل پس از سه سال خدمت به آنچه که او می گوید، اتهامات واهی است، از زندان آزاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In 195 with the Tai and Meo support in both war potential and food supply, the Communist Party of Vietnam finally destroyed the last France's military base in Vietnam at Dien Bien Phu.
[ترجمه گوگل]در سال 195 با حمایت تای و میو در زمینه پتانسیل جنگ و تامین غذا، حزب کمونیست ویتنام سرانجام آخرین پایگاه نظامی فرانسه در ویتنام را در Dien Bien Phu نابود کرد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۵ با حمایت Tai و Meo در هر دو پتانسیل جنگی و تامین مواد غذایی، حزب کمونیست ویتنام آخرین پایگاه نظامی فرانسه در ویتنام را در Dien Bien Phu نابود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Distribution: Endemic to Hong Kong, only known from Tai Tam Country Park.
[ترجمه گوگل]توزیع: بومی در هنگ کنگ، تنها از پارک کشور تای تام شناخته شده است
[ترجمه ترگمان]مناطق زندگی: Endemic تا هنگ کنگ که تنها از \"تای تام پارک کانتری\" معروف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Restaurant at Tai Hang, providing Bak kut teh, is a strong and healthy cooking.
[ترجمه گوگل]رستوران در تای هانگ که باک کوت ته را تهیه می کند، یک آشپزی قوی و سالم است
[ترجمه ترگمان]رستوران تای Hang، که در عین حال، یک پخت وپز سالم و سالم است، رستوران تای Hang را تامین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hu Tai, this unfamiliar algae, so intruded into world of green jade aquamarine blue day.
[ترجمه گوگل]هو تای، این جلبک ناآشنا، چنان به دنیای روز آبی آکوامارین یشم سبز نفوذ کرد
[ترجمه ترگمان]هو تای، این جلبک نا آشنا، امروز به دنیای آبی فیروزه ای رنگش وارد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A well - heeled tai - tai, a Shanghai homemaker, is out for her regular escape from tedium.
[ترجمه گوگل]یک تای تای پاشنه بلند، خانه‌دار شانگهای، برای فرار همیشگی‌اش از خستگی بیرون آمده است
[ترجمه ترگمان]تای تای - تای - تای - که یک زن خانه دار در شانگهای است، به خاطر گریز همیشگی از یکنواختی درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. An implementation of the Trust Association Interceptor (TAI) is required for every type of security server.
[ترجمه گوگل]اجرای Trust Association Interceptor (TAI) برای هر نوع سرور امنیتی مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]پیاده سازی انجمن تراست (TAI)برای هر نوع سرور امنیتی مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Or is Mount Tai the immortal Confucius?
[ترجمه گوگل]یا کوه تای کنفوسیوس جاودانه است؟
[ترجمه ترگمان]یا کوه Tai Confucius؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Distribution: Tai Lam Chung, So Kwun Wat, Castle Peak, Lantau. Hainan, Guangdong; Indochina peninsula, Malaysia.
[ترجمه گوگل]توزیع: تای لام چونگ، سو کوون وات، قله قلعه، لانتائو هاینان، گوانگدونگ؛ شبه جزیره هندوچین، مالزی
[ترجمه ترگمان]مناطق توزیع: تای Lam چونگ، So وات، قلعه پیک، Lantau هاینان، هند، هندوچین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. AN algal film slops on the shore of Tai Lake, China's third - largest freshwater body.
[ترجمه گوگل]یک فیلم جلبکی در ساحل دریاچه تای، سومین آب شیرین بزرگ چین، شیب‌دار است
[ترجمه ترگمان]کیک algal در ساحل تای دریاچه، سومین بدنه بزرگ آب شیرین چین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کاراته] تای - بدن

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to thailand; of or pertaining to the thai people

پیشنهاد کاربران

بپرس