tacks

جمله های نمونه

1. we made two tacks in rounding the island
برای دور زدن جزیره دو بار تغییر مسیر دادیم.

2. get (or come) down to brass tacks
به اصل قضیه پرداختن،سرمطلب اصلی رفتن

پیشنهاد کاربران

بپرس