tackler

جمله های نمونه

1. There are many ways of tackling this problem.
[ترجمه گوگل]راه های زیادی برای مقابله با این مشکل وجود دارد
[ترجمه ترگمان]راه های زیادی برای رسیدگی به این مشکل وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The authorities are taking steps to combat/fight/tackle racism in schools.
[ترجمه گوگل]مقامات در حال انجام اقداماتی برای مبارزه/مبارزه/مقابله با نژادپرستی در مدارس هستند
[ترجمه ترگمان]مقامات در حال برداشتن گام هایی برای مبارزه \/ مبارزه \/ مبارزه با نژادپرستی در مدارس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The government is determined to tackle inflation.
[ترجمه گوگل]دولت مصمم به مقابله با تورم است
[ترجمه ترگمان]دولت مصمم است تا با تورم مبارزه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It depends how you tackle the problem.
[ترجمه گوگل]این بستگی دارد که چگونه با مشکل برخورد کنید
[ترجمه ترگمان]بستگی به این دارد که شما مشکل را حل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A security guard brought him down with a flying tackle.
[ترجمه گوگل]یک نگهبان او را با یک وسیله پرنده پایین آورد
[ترجمه ترگمان]یک مامور امنیتی او را با یک توپ پرنده به پایین آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He sidestepped the blow/the tackle.
[ترجمه گوگل]او ضربه / تکل را کنار زد
[ترجمه ترگمان]او از پشت سر وارد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Before trying to tackle his homework he read up the notes he had taken at the lecture.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه بخواهد به تکالیفش بپردازد، یادداشت هایی را که در سخنرانی گرفته بود خواند
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه سعی کند تکالیفش را حل کند، یادداشت ها را که در جلسه درس گرفته بود، خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The report criticizes the government's sloth in tackling environmental problems.
[ترجمه گوگل]این گزارش از تنبلی دولت در مقابله با مشکلات زیست محیطی انتقاد می کند
[ترجمه ترگمان]این گزارش از کاهلی دولت در پرداختن به مشکلات زیست محیطی انتقاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Their captain was sent off for a high tackle on Cooper.
[ترجمه گوگل]کاپیتان آنها به دلیل تکل بالا روی کوپر از زمین اخراج شد
[ترجمه ترگمان]فرمانده آن ها را به طرف کوپر فرستاده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They will tackle the committee about this matter.
[ترجمه گوگل]آنها در مورد این موضوع با کمیته برخورد خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]آن ها در مورد این موضوع با کمیته بحث خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Are there any suggestions about how best to tackle the problem?
[ترجمه گوگل]آیا پیشنهادی در مورد بهترین روش برای مقابله با مشکل وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا پیشنهادی در مورد چگونگی رفع این مشکل وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I think I'll tackle the repairs next weekend.
[ترجمه گوگل]فکر می کنم آخر هفته آینده به تعمیرات بپردازم
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم آخر هفته آینده به تعمیرات می پردازم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We have gained sufficient experience to tackle this problem.
[ترجمه گوگل]ما تجربه کافی برای مقابله با این مشکل به دست آورده ایم
[ترجمه ترگمان]ما تجربه کافی برای مقابله با این مشکل به دست آوردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The policeman brought the thief to the ground with a flying tackle.
[ترجمه گوگل]پلیس با یک وسیله پرنده دزد را روی زمین آورد
[ترجمه ترگمان]پلیس دزد را با یک تکل به زمین آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Firefighters tackled a blaze in a garage last night.
[ترجمه گوگل]آتش نشانان شب گذشته آتش سوزی در گاراژ را مهار کردند
[ترجمه ترگمان]دیشب یه شعله توی گاراژ پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who tackles; one who seizes an opposing player and wrestles him to the ground (football)

پیشنهاد کاربران

tackler ( ورزش )
واژه مصوب: تک زن
تعریف: بازیکنی که تک می کند

بپرس